کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جذمور
لغتنامه دهخدا
جذمور. [ ج ُ ] (ع اِ) اصل و بن هرچیز یا اول آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جِذمار. (اقرب الموارد). || پاره ای از شاخ درخت که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نبعه در وقتی که بری...
-
جستوجو در متن
-
جذامیر
لغتنامه دهخدا
جذامیر. [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جُذمور. (منتهی الارب ). ج ِ جذمور به معنی اصل و بن هرچیز یا اول آن . و پاره ای از شاخ درخت که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . (آنندراج ). رجوع به جذمور شود. || همه . تمام : اخذه بجذامیر؛ گرفت همه ٔ آن را. (ناظم الاطباء).
-
جذمار
لغتنامه دهخدا
جذمار. [ ج ِ ] (ع اِ) پاره ای ازشاخ درخت که بر تنه مانده باشد بعد از بریدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). پاره ای از شاخ که بعد از بریدن شاخ بر درخت مانده باشد. (آنندراج ). پاره ای ازشاخ درخت خرما و همچنین پاره ای از نبعه که پس از بریدن باقی مان...