کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدیداً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جدیداً
لغتنامه دهخدا
جدیداً. [ ج َ دَن ْ ] (ع ق ) بتازگی . بنوی . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
تازه مسلمان
لغتنامه دهخدا
تازه مسلمان . [ زَ / زِ م ُ س َ ] (ص مرکب ) نومسلمان . جدیدالاسلام . کسی که جدیداً اسلام آورده باشد.
-
بتازگی
لغتنامه دهخدا
بتازگی . [ ب ِزِ ] (ق مرکب ) در حال . از سر نو. (آنندراج ). جدیداً. بطور جدید. بطور تازه . مستحدثاً. (ناظم الاطباء).
-
انبه ٔ ژاپنی
لغتنامه دهخدا
انبه ٔ ژاپنی . [ اَم ْ ب َ/ب ِ ی ِ پ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی زینتی است که میوه ٔ مأکول دارد. در باغات مازندران و کرج جدیداً کاشته شده است . (یادداشت مؤلف ).
-
غراغر
لغتنامه دهخدا
غراغر. [ ] (ع اِ) داروئی است . داود ضریر انطاکی گوید: از داروهای کم تأثیری است که جدیداً درست شده و در امراض حلق و دماغ تا شبکه استعمال می شود و آن را با پختن چیزهائی که دارای جذب و تحلیل است تهیه می کنند. رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی جزء اول ص ...
-
تملی
لغتنامه دهخدا
تملی . [ ت َ م َل ْ لی ] (ع مص ) روزگار دراز برخورداری گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برخوردن از عمر خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یقال : لمن لبس الجدید ابلیت جدیداً و تملیت حبیباً، ای عشقت معه . (منتهی ا...
-
چرغ
لغتنامه دهخدا
چرغ . [ چ َ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگی نزدیک بخارا که عده ای از دانشمندان بدانجا منسوبند. صاحب معجم البلدان ذیل لغت «شرغ » نویسد: «وهو تعریب «چرغ » و هی قریة کبیرة قرب بخارا ینسب الیها قوم من اهل العلم قدیماً و جدیداً». (معجم البلدان ) : دیگر شخصی بود از ...
-
ربیعبن خیثم
لغتنامه دهخدا
ربیعبن خیثم . [ رَع ِ ن ِ خ َ ث َ ] (اِخ ) ثوری کوفی . از راویان بشمار است و روایت زیر را نقل کرده است : لایتعلق احدکم استغفر اﷲ و اتوب الیه فیکون ذلک ذنباً جدیداً اذا لم یفعل ولکن لیقل اللّ̍هم اغفر لی ذنب علی . (از تاریخ گزیده چ لندن ص 247). و رجوع ...
-
ارفاد
لغتنامه دهخدا
ارفاد. [ اَ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ ازناحیه ٔ حلب از نواحی عزاز و یاقوت گوید در عصر ما جمعی بدان منسوبند از جمله ابوالحسن علی بن الحسن الأرفادی ، یکی از فقهای شیعه مقیم مصر. (معجم البلدان ). در قاموس کتاب مقدس آمده : ارفاد (حصاردار) (اشعیا 10:9) ش...
-
مبعوث
لغتنامه دهخدا
مبعوث . [ م َ ] (ع ص ) فرستاده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). برانگیخته شده یعنی پیدا کرده شده . (غیاث ). فرستاده شده و برانگیخته شده واز جانب کسی روانه شده . (ناظم الاطباء). فرستاده . برانگیخته . بعیث . ج ، مبعوثون و مبعوثین . (یادداشت دهخدا) : و ق...
-
بردسکن
لغتنامه دهخدا
بردسکن . [ ب َ دَ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان کاشمر است که در شمال باختری کاشمر واقع از طرف شمال محدود است به بخش ششتمد و خارتوران و از جنوب به بخش بجستان . آبادیهائی که در قسمت شمال و خاوری واقع شده اند معتدل لیکن آبادیهائی که ...
-
نوی
لغتنامه دهخدا
نوی .[ ن َ / ن ُ ] (حامص ) تازگی . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (غیاث اللغات ). تجدد. (یادداشت مؤلف ). نو بودن . مقابل کهنگی : سخن زین نمط هرچه دارد نوی بدین شیوه ٔ نو کند پیروی . نظامی .و گر بی شگفتی گذاری سخن ندارد نوی شیوه های کهن . نظامی . || طرا...
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان کاشمر است بحدود زیر: شمال : بخش ریوش . خاور: بخش حومه . جنوب : بخش بجستان شهرستان گناباد. باختر: بخش بروسکن . موقعیت طبیعی : این ناحیه جلگه و هوای آن نسبت به پستی و بلندی متغیر یعنی قرائی که در دامن...
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَظم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). استخوانها. رجوع به عظم شود. و در مورد «فواید عظام » در عقیده ٔ پزشکی قدیم ، رجوع به اختیارات بدیعی شود : انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحماً. (قرآن 259/2)؛ و استخوانها را بنگرکه چ...