کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدول تمامپخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جدول انگیختن
لغتنامه دهخدا
جدول انگیختن . [ ج َدْوَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) روان ساختن جدول : چو خطش قلم راند بر آفتاب یکی جدول انگیخت از مشک ناب .نظامی .
-
جدول تقویم
لغتنامه دهخدا
جدول تقویم . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط تقویم است . (از آنندراج ) : شود ز جدول تقویم کهنه آب روان کند رطوبت امسال اگر اثر در پار.کلیم (از آنندراج ).
-
جدول تواریخ
لغتنامه دهخدا
جدول تواریخ . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جدولی که در آن فاصله ٔ تاریخها را ازروی روزهای آن بیان میدارند وشکل آن بکردار منبراست واختلاف تاریخهای رومی و قبطی و هجری و جلالی و غیره را نشان میدهد. رجوع به التفهیم بیرونی ص 239 ببعد شود.
-
جدول فیثاغورس
لغتنامه دهخدا
جدول فیثاغورس . [ ج َدْ وَ ل ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) همان جدول ضرب معروف است . رجوع به جدول ضرب شود.
-
جدول کشیدن
لغتنامه دهخدا
جدول کشیدن . [ ج َدْ وَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) جوی بندی کردن . نهرکشی کردن . جدول بندی . رجوع بجدول بندی شود. || شکل جدول ضرب یا جدولهای دیگر کشیدن . نظیر پیرامون صفحات کتاب خطوط موازی رسم کردن : گر فتد پرتو رخسار تو در ساغر می جدول نورکشد چون مژه...
-
جدول مسطر
لغتنامه دهخدا
جدول مسطر. [ ج َدْ وَ ل ِ م ُ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط سطر است . (از آنندراج ) : خامه چون سازد حدیث ریزش دستش رقم میشود در جدول مسطر روان آب طلا.شفیع اثر (از آنندراج ).
-
جدول نطاقات
لغتنامه دهخدا
جدول نطاقات . [ ج َدْ وَ ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جدولی که در آن اندازه ٔ نطاق ستارگان با رمز گنجانده شود و آن بر دو گونه است . رجوع به التفهیم ص 140، 141 و 143 شود.
-
جدول انگیخته
لغتنامه دهخدا
جدول انگیخته . [ ج َدْ وَاَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) جدول روان کرده : فلک زان خط جدول انگیخته سواد حبش را ورق ریخته .نظامی .
-
جدول بندی
لغتنامه دهخدا
جدول بندی . [ ج َدْ وَ ب َ ] (حامص مرکب ) نهرسازی . جدول کشی ، چنانکه در باغ و خیابان . || شکلی با خطوط متوازی و متقاطع کشیدن ، چنانکه در کتاب یا رساله جدولی برای نشان دادن جزئیات موضوعی ترسیم کنند.
-
جدول کش
لغتنامه دهخدا
جدول کش . [ ج َدْ وَ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه بر صفحات کتاب و امثال آن خطوط کشد. (آنندراج ) : ز جدول کشم باغ دل خرم است از آن جوی دایم بچشمم نم است . طاهر وحید (از آنندراج ).در ابیات فوق بظاهر جدول کش به معنی آن کسی است که نهرکشی میکند. و معنی فوق...
-
جدول کشی
لغتنامه دهخدا
جدول کشی . [ ج َدْ وَ ک َ /ک ِ ] (حامص مرکب ) نهربندی . جدول سازی . || خطکشی و شبکه کشی برای نمایاندن احکام مسئله ای . || در تداول مردم کرمان ، اصطلاح قالی بافی است .
-
جدول بندی کردن
لغتنامه دهخدا
جدول بندی کردن . [ ج َدْ وَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهر کندن ، جوی خرد ساختن . چنانکه گویند: باغ یا خیابان را جدول بندی میکنند. || شبکه کشیدن با خطوط در کتاب و امثال آن .