کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جدولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابن بکلارش
لغتنامه دهخدا
ابن بکلارش . [ اِ ن ُ ب ِ / ب ُ رِ ] (اِخ ) طبیب یهودی اندلسی . او را نزد بنی هود منزلتی بوده و در مائه ٔپنجم میزیسته . و جدولی در ادویه ٔ مفرده داشته است .
-
اردوان
لغتنامه دهخدا
اردوان . [ اَ دَ ] (اِخ ) اخیر هیجدهمین پادشاه اشکانی طبق جدولی از قسم دوم (اسامی پادشاهان اشکانی ) به روایت حمزه . رجوع به اردوان پنجم شود.
-
جدول نطاقات
لغتنامه دهخدا
جدول نطاقات . [ ج َدْ وَ ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جدولی که در آن اندازه ٔ نطاق ستارگان با رمز گنجانده شود و آن بر دو گونه است . رجوع به التفهیم ص 140، 141 و 143 شود.
-
جدول بندی
لغتنامه دهخدا
جدول بندی . [ ج َدْ وَ ب َ ] (حامص مرکب ) نهرسازی . جدول کشی ، چنانکه در باغ و خیابان . || شکلی با خطوط متوازی و متقاطع کشیدن ، چنانکه در کتاب یا رساله جدولی برای نشان دادن جزئیات موضوعی ترسیم کنند.
-
سطاره
لغتنامه دهخدا
سطاره . [ س َطْ طا رَ ] (ع اِ) مسطره . خطکش و در ادب فارسی بدون تشدید طا بکار رفته است : تو راست باش تا دگران راستی کننددانی که بی سطاره نرفته است جدولی .سعدی .
-
خسرو
لغتنامه دهخدا
خسرو. [ خ ُ رَ / رُو] (اِخ ) ابن الاشکانان . نام یکی از پادشاهان اشکانی وهمان خسروبن اشغ است . حمزه ٔ اصفهانی می گوید این نام را از جدولی که در نسخه ٔ مؤید بوده است اخذ کرده ام . (از تاریخ ایران باستان مشیرالدوله ج 3 ص 2554).
-
جدول تواریخ
لغتنامه دهخدا
جدول تواریخ . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جدولی که در آن فاصله ٔ تاریخها را ازروی روزهای آن بیان میدارند وشکل آن بکردار منبراست واختلاف تاریخهای رومی و قبطی و هجری و جلالی و غیره را نشان میدهد. رجوع به التفهیم بیرونی ص 239 ببعد شود.
-
برزلیوس
لغتنامه دهخدا
برزلیوس . [ ب ِ زِ ] (اِخ ) یونس یاکوب برزلیوس (1779-1848 م .) شیمی دان سوئدی که علامات و فرمولهای شیمیایی را تکمیل کرد. و جدولی از اوزان اتمی تهیه نمود که از لحاظ دقت جالب توجه است . ترکیبات شیمیایی بسیاری را تجزیه و توریوم و سلنیوم و سریوم را کشف ک...
-
علی اکوع
لغتنامه دهخدا
علی اکوع . [ ع َ ی ِ اَ وَ ] (اِخ ) ابن حسن اکوع صنعانی . وی عالم هیأت بود و وزارت مهدی عباس و فرزندش منصور را عهده دار بود. سپس مورد خشم منصور واقع شد و مدت یک سال در زندان او به سر برد. و سرانجام در ماه صفر سال 1203 هَ . ق . در صنعا درگذشت . او را...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) تاش . الحاجب او از ممالیک ابوجعفر عتبی بود و ابوجعفر عتبی بقولی پدر ابوالحسین عتبی و ببعض اقوال یکی از اقربای اوست و آنگاه که امیر شیخ حسین وزارت امیررضی نوح بن منصور یافت ابوالعباس تاش را منصب امیر حاجبی بزر...
-
هفت دریا
لغتنامه دهخدا
هفت دریا. [ هََ دَرْ ] (اِ مرکب ) هفت آب و هفت بحر. (یادداشت مؤلف ). اول دریای اخضر که عرض آن پانصد فرسنگ باشد و جزائر آباد بسیار دارد و یکی از آنها سراندیپ است ...، دوم دریای عمان ...، سوم دریای قلزم یا بحر احمر...، چهارم دریای بربر...، پنجم دریای ...
-
فهرست
لغتنامه دهخدا
فهرست . [ ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) (معرب پهرست پهلوی ) جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن . || صورت اسامی چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان ). نمودار. خلاصه . ملخ...
-
انامل
لغتنامه دهخدا
انامل . [ اَ م ِ ] (ع اِ) ج ِ اَنْمُله و اَنْمِله واَنْمَله و اُنْمُله و اُنْمِله و اُنْمَله و اِنْمُله و اِنْمَله و اِنْمِله به تثلیث میم و همزه . (ازاقرب الموارد). سرانگشتان . (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (آنندراج ) : وگر ...
-
باغ تخت قاجاریه
لغتنامه دهخدا
باغ تخت قاجاریه . [ غ ِ ت َت ِ ری ی َ ] (اِخ ) باغی است در جانب شمال شیراز به مسافت یک میل ، در کنار تپه ای که اتابک قراچه والی مملکت فارس در سال 480 هَ . ق . بر پشته ٔ این تپه عمارتی ملوکانه ساخته نامش را تخت قراچه گذاشت و جدولی را از نهر اعظم شیراز...
-
جدول
لغتنامه دهخدا
جدول . [ ج َدْ وَ ] (ع اِ) نهر خرد. (شرح قاموس ). جوی خرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نهر صغیر. (اقرب الموارد) (شرفنامه ). نهر. (غیاث اللغات ). جوی آب . (آنندراج ). ج ، جَداول . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). نهر کوچک .(ناظم الاطباء)...