کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جخجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جخجن
لغتنامه دهخدا
جخجن . [ ج َ خ َ ] (اِ) جَخِجن . رجوع به جَخِجن شود.
-
جخجن
لغتنامه دهخدا
جخجن . [ ج َ خ ِ ] (اِ) جاکشو را گویند. (برهان ) (آنندراج ). و آن دانه ای باشد سیاه و روشن و لغزنده و نرم که در داروهای چشم بکار برند و بر وزن مخزن و گوزن هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). تشمیزج . جاکسو. چاکسون . جخجس . (ناظم الاطباء). جَخِچن . چشم...
-
جستوجو در متن
-
جخچن
لغتنامه دهخدا
جخچن . [ ج َ خ ِ ] (اِ) جخجن . رجوع به جخجن شود.
-
جخجس
لغتنامه دهخدا
جخجس . [ ج َ ج َ ] (اِ) جاکشو که داروئی است بزرگتراز عدس و شفاف و لغزنده و در داروهای چشم داخل کنند. جخچن . (ناظم الاطباء). رجوع به جاکسو و جخجن شود.