کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جحفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جحفة
لغتنامه دهخدا
جحفة. [ ج َ ف َ ] (ع اِ) پاره ای از روغن و مسکه . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || باقی آب در کناره ٔ حوض . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || بیماری شکم از قبیل مغص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپر از پوست . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) بازی...
-
جحفة
لغتنامه دهخدا
جحفة. [ ج ُ ف َ ] (اِخ ) جایی است میان مکه و مدینه که میقات اهل شام است . (منتهی الارب ). یاقوت آرد: قریه ای بزرگ بوده و منبری داشته که در راه مدینه بمکه در چهارمیلی واقع بوده است . این قریه میقات مردم مصر و شام است اگر از مدینه عبور نکنند میقات آنان...
-
جحفة
لغتنامه دهخدا
جحفة. [ ج ُف َ ] (ع اِ) آب برگرفته شده از چاه . || باقی مانده ٔ آب در چاه بعد از برگرفتن از آن . || اندک ترید در خنور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد). || اندک سبزه بر ریگ توده ٔ صحرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اندک از طعام ....
-
جستوجو در متن
-
مهیعة
لغتنامه دهخدا
مهیعة. [ م َ ی َ ع َ ] (اِخ ) نام جحفه که موضعی است میان حرمین ، میقات شامیان در حج . (منتهی الارب ). جائی است نزدیک به جحفة. (معجم البلدان ).
-
عقاب
لغتنامه دهخدا
عقاب . [ ع ُ ] (اِخ ) (تبق الَ ...) موضعی است به جحفه . (منتهی الارب ).
-
رحیة
لغتنامه دهخدا
رحیة. [ رُ ح َی ْ ی َ ] (اِخ ) چاهی است نزدیک جحفة. (منتهی الارب ).
-
ذودوران
لغتنامه دهخدا
ذودوران . [ دَ ](اِخ ) موضعی است میان قدید و جحفه . (منتهی الارب ).
-
رابغ
لغتنامه دهخدا
رابغ. [ ب ِ ] (اِخ ) وادی بین بزواء و جحفه را گویند پایین عزور که حاجیان آن را طی میکنند و در شعر کثیر نیز آمده است . ابن سکیت گفته است : رابغ بین جحفه و ودان است و در جای دیگر گفته است رابغ وادییست که در پایین جحفه است که راه حاجیان آن را قطع میکند ...
-
عزور
لغتنامه دهخدا
عزور. [ ع َزْ وَ ] (اِخ ) پشته ٔ جحفه که بر آن راه است . (منتهی الارب ). جایگاهی است یا آبی است ، و گویند آن راه و «ثنیه ٔ» اهالی مدینه است بسوی بطحاء مکه . و برخی آن را ثنیه ٔ جحفة دانسته اند که راه بین مکه و مدینه بر آن قرار دارد. و نیز آن را کوهی ...
-
ذات الربا
لغتنامه دهخدا
ذات الربا. [ تُرْ رَ ] (اِخ ) موضعی است بدانسوی جحفة. کثیر گوید : الی ابن ابی العاصی بدوت ارقلت (؟)و بالسفح من ذات الربا فوق مطعن .(از المرصع).
-
شنائک
لغتنامه دهخدا
شنائک . [ ش َ ءِ ] (اِخ ) ج ِشَنوکة. (منتهی الارب ). رجوع به شنوکة شود. سه کوه کوچک منفرد است از کوههای واقع در بین قدید و جحفة ازدیار خزاعة و گویند کوهی است . (از معجم البلدان ).
-
لحیا جمل
لغتنامه دهخدا
لحیا جمل . [ ل َح ْ ج َم َ ] (اِخ ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه ٔ جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. رجوع به لحی جمل شود. (معجم البلدان ).
-
اثایه
لغتنامه دهخدا
اثایه .[ اُ ی َ ] (اِخ ) موضعی میان مکه و مدینه یا چاهی نزدیک عرج که در آنجا مسجد رسول صلوات اﷲ علیه است . صاحب مراصد الأطلاع اثایه بفتح همزه آورد و گوید: موضعی است در طریق جحفة که بین آن و مدینه 25 فرسنگ است .
-
عسفان
لغتنامه دهخدا
عسفان . [ ع ُ ] (اِخ ) گویند منهله ای است از مناهل راه بین جحفة و مکه . و برخی آن را بین المسجدین دانسته اند بفاصله ٔ دومرحله ای مکه . و برخی گویند آن قریه ٔ جامعی است و در آن منبر و نخیل و مزارع است در فاصله ٔ 36میلی مکه در مرز تهامة. و برخی آن را د...