کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبه ٔ خورشید و ماه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جبة
لغتنامه دهخدا
جبة. [ ج ُب ْ ب َ ] (اِخ ) آبی است در ریگ عالج . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).
-
جبة
لغتنامه دهخدا
جبة. [ ج ُب ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از اعمال بغداد. (از تاج العروس ) (منتهی الارب ).
-
جبة
لغتنامه دهخدا
جبة. [ ج ُب ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است به طرابلس شام .(از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
جبة
لغتنامه دهخدا
جبة. [ ج ُب ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است نزدیک یعقوبا. (منتهی الارب ).
-
جبة
لغتنامه دهخدا
جبة. [ ج ُب ْ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به مصر. (از تاج العروس ) (منتهی الارب ). جبه یا جب موضعی است به مصر. (از معجم البلدان ).
-
جبه ٔ درویش
لغتنامه دهخدا
جبه ٔ درویش . [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ دَرْ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابر باشد که به عربی سحاب گویند. || کنایه از شب هم هست که عرب لیل خوانند. (برهان ) (انجمن آرا) : روزی که فلک جبه ٔ درویش گرفتی از فضله ٔ زنبور بر او دوختمی جیب . انوری (از ان...
-
جبه ٔ هزارمیخ
لغتنامه دهخدا
جبه ٔ هزارمیخ . [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ هََ/ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ). فلک . گردون . (از مجموعه ٔمترادفات ). || کنایه از شب . (آنندراج ).
-
جبه ٔ هزارمیخی
لغتنامه دهخدا
جبه ٔ هزارمیخی . [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ هََ / هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه ازفلک ثوابت است که فلک هشتم باشد. (برهان ) (از انجمن آرای ناصری ). || کنایه از شب . (برهان ).
-
جبه پوش
لغتنامه دهخدا
جبه پوش . [ج ُب ْ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) زره پوش . (ناظم الاطباء).
-
جبه دار
لغتنامه دهخدا
جبه دار. [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ] (نف مرکب ) سلاح دار. قورخانه چی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ماه شید
لغتنامه دهخدا
ماه شید. (اِ مرکب ) نام ماه است چنانکه خورشید نام آفتاب است . (انجمن آرا) (آنندراج ). از مجعولات دساتیر است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به دساتیر ص 265 شود. || به معنی ماه و روشنی ماه است چنانکه خورشید روشنی خور. (انجمن آرا).
-
ازهران
لغتنامه دهخدا
ازهران . [ اَ هََ ] (اِخ ) (بصیغه ٔ تثنیه ) ماه و آفتاب . (منتهی الارب ). شمس و قمر. خورشید و ماه . (مهذب الاسماء). مهر و ماه .
-
ماه کش
لغتنامه دهخدا
ماه کش . [ هَِ ک َ ] (اِخ ) همان ماه کاشغر است که ماه سیام باشد و کش شهری است مشهور به شهر سبز و کوه سیام در نواحی آن شهر است . (برهان ) (آنندراج ) : تارخ او غیرت خورشید و رشک ماه شدماه گردون همچو ماه کش نهان در چاه شد. ابوالخطیر.و رجوع به ماه سیام و...
-
شمسین
لغتنامه دهخدا
شمسین . [ ش َ س َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ شمس : خورشید و ماه . ماه و هور. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمس شود.