کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبعا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبعا
لغتنامه دهخدا
جبعا. [ ج َ ] (اِخ ) یکی از مردان سبط یهودا بود و محتمل است که اسم مکان هم باشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
جبعا
لغتنامه دهخدا
جبعا.[ ج َ ] (اِ) بعبری «تل » میباشد. اول تواریخ ایام 2:49. (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به جبع و جبعه شود.
-
واژههای همآوا
-
جباء
لغتنامه دهخدا
جباء. [ ج َ ب َءْ ] (اِخ ) دهی است به یمن . (منتهی الارب ). کوهی است به یمن نزدیک جند و گویند قریه ای است بیمن و ابن حائک آرد: قریه یا شهری است معافر را. (از معجم البلدان ) (از مراصدالاطلاع ).
-
جباء
لغتنامه دهخدا
جباء. [ ج َ ب َءْ ] (اِخ ) دهی است بیمن . (از منتهی الارب ). کوهی نزدیک یمن و گفته اند دهی است به یمن . (معجم البلدان ).
-
جباء
لغتنامه دهخدا
جباء. [ ج َب ْ با ] (ع اِ) سر شاخ گاو. || (اِ، ص ) زن پست سرین . || زن پست سینه و پست پستان . || زن باریک ران . || ناقة جباء؛ ناقه ٔ کوهان بریده . (منتهی الارب ).
-
جباء
لغتنامه دهخدا
جباء. [ ج ُب ْ ب َءْ ] (ع ص ، اِ) بددل . || نوعی از تیر. (منتهی الارب ).
-
جباء
لغتنامه دهخدا
جباء. [ ج ُب ْ با ] (ع ص ، اِ) بددل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || نوعی از تیر. (منتهی الارب ) (برهان ) (آنندراج ). || زن مکروه منظر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جباع
لغتنامه دهخدا
جباع . [ ج ُب ْ با ] (ع ص ، اِ) کوتاه بالا، زن باشد یا مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن کوتاه . (مهذب الاسماء). || تیر کوچک که بدان طفلان تیراندازی کنند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیر که نه پر دارد و نه پیکان . (مهذب ا...