کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبا شدن
لغتنامه دهخدا
جبا شدن . [ ج َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جبا کردن : از ساغری که چشم تو در دور آردش گر جرعه ای به بنده جبا شد چه میشود. حکیم الملک محمدحسین شهرت (از بهار عجم ) (آنندراج ).رجوع به جبا کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
جباً
لغتنامه دهخدا
جباً. [ ج ُ بَن ْ ] (ع مص ) فراهم آوردن آب را در حوض . (از منتهی الارب ). و رجوع به جِبا شود.
-
جستوجو در متن
-
بددل
لغتنامه دهخدا
بددل . [ ب َْ، دِ ] (ص مرکب ) ترسنده و ترسناک . (برهان قاطع). ترسناک . (غیاث اللغات ). ترسنده و بیمناک ورمیده خاطر. (انجمن آرا) (آنندراج ). بزدل ، نقیض شجاع . (هفت قلزم ). جبان و ترسناک . (ناظم الاطباء). جبان . (زمخشری ) (دستوراللغة). جُبّا. فَشِل . ...