کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج َب ب ] (ع مص ) غلبه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بریدن . (قطر المحیط). || خادم کردن . (تاج المصادر زوزنی ). برآوردن خصیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : خصی مجبوب . (منتهی الارب ). خایه کندن . (آنندراج ). || فائق آمدن . (...
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) آب آمدن جائی است مر طی را. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) آبی است در دیار بنی عامر. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) آبی است مرضبةبن غنی را. (منتهی الارب ).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) چاههائی است در وسط وادی که آنرا جب یوسف گویند. و جب ایضاً در دیار ضباب است . و جب عمیره نزدیک قاهره است حاجیان و عساگر در آنجا منزل میکنند. جب الکلب از قریه های حلب است که اگر مار گزیده از آب آنجا خورد تا چهل روز چاق میشود و اگ...
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) دهی است بحلب که آنرا جب الکلب نامند. گویند اگر سگ گزیده پیش از چهل روز آب آنرا خورد شفا یابد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) موضعی است به بربر و از آنجا اشتر گاو پلنگ آرند. (منتهی الارب ). مؤلف معجم البلدان آرد: شهریست نزدیک زنگبار در بربر که از آنجا زرافه آرند ومردم فارس از پوست آن کفش سازند. (معجم البلدان ).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) موضعی است میان قاهره و بلبیس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
جب
لغتنامه دهخدا
جب . [ ج ُب ب ] (ع اِ) چاه یا چاه بسیارآب دورتک یا چاه در مرغزار نیکو یا چاه سربرنیاورده یاچاه ناکنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، اَجباب و جِباب و جَبَبَه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بِئر. قَلیب . رَکِیَّه . حُفرَه . (المنجد)...
-
واژههای مشابه
-
جب یوسف
لغتنامه دهخدا
جب یوسف . [ ج ُب ْ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به جُب ّ شود.
-
جب الطلعة
لغتنامه دهخدا
جب الطلعة. [ ج ُب ْ بُط طَ ع َ ] (ع اِ مرکب ) داخل طلعه ٔ خرما یا غلاف آن . (منتهی الارب ).
-
جب الکلب
لغتنامه دهخدا
جب الکلب . [ ج ُب ْ بُل ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است به حلب . گویند اگر سگ گزیده پیش از چهل روز آب آنرا خورد شفا یابد. (منتهی الارب ). و رجوع به معجم البلدان ذیل جب شود.
-
جب ء
لغتنامه دهخدا
جب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. ج ، اَجْبُؤ، جِبَاءة، جِباة. || (مص ) بازایستادن . || ناخوش داشتن . برآمدن و ناگهان برآمدن . || پنهان شدن . || فروختن جباء (مقلوب جا...
-
جب ء
لغتنامه دهخدا
جب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سماروق سرخ . (آنندراج ). || پشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، اَجْبُوْءٌ. جِبَاَةٌ. جَباءَة. ...