کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاویز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاویز
لغتنامه دهخدا
جاویز. (اِخ ) از قرای طبس است ، قدیم النسق و آب خیز میباشد و پنجاه خانوار سکنه دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 131).
-
جاویز
لغتنامه دهخدا
جاویز. (ص ، اِ) در تداول عامه ، جاکش . جاپیچ . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به جاپیچ شود. || گای روهن . (الفاظالادویه ). گاوروهن ، لیکن بدین معنی جاویزن است . رجوع به جاویزن شود.
-
جستوجو در متن
-
جاپیچ
لغتنامه دهخدا
جاپیچ . (ص ، اِ) کلمه ای منحوت [ساختگی ] بمعنی جاکش ، قواد. دشنامی بمزاح . جابیز. جاویز.
-
جاویزن
لغتنامه دهخدا
جاویزن . [ زَ ] (اِ) رملی که در مراره ٔ گاو بهم میرسد. (ناظم الاطباء). یعنی گاویزن ، چیزی است که میان زهره ٔ گاو باشد. هندش گاوروهن یا روهین گویند. (آنندراج ). معرب گاورازن است و فزاری گوید او را بعربی خزرةالبقر گویند و به پارسی مهره ٔ زهره ٔ گاو خوا...