کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاورسیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاورسیه
لغتنامه دهخدا
جاورسیه . [ وَ سی ی َ ] (اِ) دانه های کوچک ریشداری است که بیخ آنها سرخ باشد و اغلب سوزش و زنندگی سخت نیز با آن توأم است و ورم و سیلان چرک نیز دارد و آن از اصناف بیماری غله است . (از بحر الجواهر). گاورسین . نام بثوری باشد و مقرح با سرسپید و بیخ سرخ و...
-
جاورسیه
لغتنامه دهخدا
جاورسیه . [ وَ سی ی َ ] (ع اِ) ماریست لون اوبزردی همچون لون گاورس است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
واژههای مشابه
-
نمله ٔ جاورسیه
لغتنامه دهخدا
نمله ٔ جاورسیه .[ ن َ ل َ / ل ِ ی ِ وَ سی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بثوری باشد شبیه به گاورس و اصل آن سرخ و سر آن سفید است . (از غیاث اللغات ). رجوع به نَمْلة شود.
-
جستوجو در متن
-
داءالدخنه
لغتنامه دهخدا
داءالدخنه . [ ئُدْ دُ ن َ ] (ع اِ مرکب ) تب گاورسی . جاورسیه . تب عرق گز. حمای عرق گزی .
-
گاورسین
لغتنامه دهخدا
گاورسین . [ وِ / وَ ] (ص نسبی ) منسوب به گاورس : زغاره ، نان گاورسین بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 436) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). رجوع به گاورس و جاورسیه شود.
-
گاورسه
لغتنامه دهخدا
گاورسه . [ وَ س َ / س ِ ] (اِ) جمانه ، و آن حبه ای است که از سیم کنند چند ارزنی . گاورس . گاورسه سیمین و زرین و ارزیز. بژه های خرد بود. و بسیاری و اندکی و صلبی و نرمی آن به اندازه ٔ ماده بود وبحسب آن و در جمله ٔ میل به صلبی دارد. علاج آن بعلاج نَمَله...