کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جال لوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جال لوک
لغتنامه دهخدا
جال لوک . (اِخ ) نام مردی قاطع طریق . (شرفنامه ٔ منیری ).
-
واژههای مشابه
-
جأل
لغتنامه دهخدا
جأل . [ ج َءْل ْ ] (ع اِمص ) رفت و آمد. || (مص ) فراهم آوردن پشم را. || فراهم گردیدن پشم . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ).
-
کرکره جال
لغتنامه دهخدا
کرکره جال . [ ک َ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی است از توابع دوهزار تنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 105 و ترجمه ٔ آن ص 145).
-
جال کولی
لغتنامه دهخدا
جال کولی . (اِخ ) در قدیم به ناحیتی از نواحی ری گفته میشده است . حمداﷲ مستوفی آرد: چهارم ناحیت غار است وسبب تسمیه ٔ غار آن است که امام زاده ای از فرزندان امام موسی کاظم (ع ) را در ری قصد کشتن او کردند و او از آن ظالمان فرار نموده در حوالی جال کولی غا...
-
جال کوی
لغتنامه دهخدا
جال کوی . (اِ) به هندی اسم نواست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).