کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جازء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جازء
لغتنامه دهخدا
جازء. [ زِءْ ] (ع ص ) کافی و بسنده : جازئک من رجل ؛ کافی و بسنده است تو را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
جازع
لغتنامه دهخدا
جازع . [ زِ ] (ع ص ) ناشکیبا. زاری کننده .(منتهی الارب ). ناله کننده . || (اِ) چوب وادیج که بر آن شاخهای انگور اندازند. || هرچوب که میان دو چیز در پهنا نهاده بر آن چیزی اندازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به جازعة شود.