کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاخالی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاخالی کردن
لغتنامه دهخدا
جاخالی کردن . [ ک َ دَ] (مص مرکب ) خود را کنار کشیدن . خود را جمع کردن .
-
واژههای مشابه
-
جاخالی با
لغتنامه دهخدا
جاخالی با. (اِ مرکب ) (بجای جاخالی ِ بنا) هدیه ای که مقیم مسافر را فرستد نشانه ٔ تأثر و اندوه وی در فراق او. آنچه برسم هدیه فرستند کسی را که از جائی بشده است .
-
جستوجو در متن
-
خالی
لغتنامه دهخدا
خالی . (ع ص ) تهی . مقابل پر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 385) (فرهنگ نظام ). پرداخته . خِلْوْ. (منتهی الارب ) (دهار). خَلّی . (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). صِفر. صَفِر. صُفُر. عِرو. (منتهی الارب ) : چون می خورم بسات...