کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاجا
لغتنامه دهخدا
جاجا. (صوت مرکب ) آوازیست که بدان مرغ را به لانه رانند. لفظی که پیاپی با لحنی خاص گویند چون مرغی را به لانه کردن خواهند. آوازی برای درآوردن مرغ و خروس و جوجه به لانه ٔ آنان . کلمه ای است که گاه کردن مرغ به لانه گویند. رجوع به ماده ٔ ذیل شود. || (ق مر...
-
واژههای مشابه
-
جاجا کردن
لغتنامه دهخدا
جاجا کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرغ را با گفتن جاجا به لانه کردن . || شیئی را یا اشیائی را در جای های متعدد نهادن .
-
واژههای همآوا
-
جعجع
لغتنامه دهخدا
جعجع. [ ج َ ج َ ] (ع ص ) زمین هموار. || جای تنگ و درشت . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
جاجاجا
لغتنامه دهخدا
جاجاجا. (صوت مرکب ) کلمه ای است که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را برفتن به لانه خواندن خواهند. آوازیست که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را بسوی جای خود راندن خواهند. رجوع به جاجا شود.
-
آغر
لغتنامه دهخدا
آغر. [ غ َ ] (اِ) خشک رود که سیلاب از آن قطع شده و جاجا آب ایستاده بود : فرازش پر از خون چوکوه تبرخون نشیبش ز اشکم چو ارغاب و آغر.عمعق .
-
پته
لغتنامه دهخدا
پته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جواز. گذرنامه . بلیط. گذرنامه ٔ اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن . جواز مالداران که حاکی از ادای حق راهداری است . || بندگونه ای که جاجا در جویهای نشیب دار بندند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته نشود.- پ...
-
برص
لغتنامه دهخدا
برص . [ ب َ رَ ] (ع اِ) بیماریی است که بر پوست بدن پدید آید و جاجا سپید گردد سپیدتر از رنگ پوست . (یادداشت مؤلف ). پیسی اندام از فساد مزاج . (غیاث اللغات ). پیسگی . پیش . پیسی . (زمخشری ). سلع. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سپیدی باشد در ظاهر بدن در...