کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جئة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جئة
لغتنامه دهخدا
جئة. [ ج ِ ءَ ] (ع اِ) استادن گاه آب . || درپی کفش . || دوال که بدان کفش دوزند. (منتهی الارب ).
-
جئة
لغتنامه دهخدا
جئة. [ ج ُ ءَ ] (اِخ ) نام دهی به یمن . (از منتهی الارب ). این نام در معجم البلدان جوُءَ ضبط شده و ظاهراً این صورت صحیح است .
-
جستوجو در متن
-
استادنگاه
لغتنامه دهخدا
استادنگاه . [اِ دَ ] (اِ مرکب ) ایستادنگاه . جای اِستادن . موقف : جیاءة؛ استادنگاه آب . جیه ؛ استادنگاه آب . جئه ؛ استادنگاه آب . خرنق ؛ استادنگاه آب . تنور؛ استادنگاه آب . وادی . جائزه ؛ استادنگاه آب کش بر چاه . (منتهی الارب ).
-
درپی
لغتنامه دهخدا
درپی . [ دَ ](اِ) درپه . درپین . دربه . دربی . پینه و پیوندی که برجامه دوزند. (برهان ). اگرچه اصل آن درپی بوده ، به فتح بای پارسی ، اکنون به کسر، با اعمی و موسی قافیه کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). رقعه . (از منتهی الارب ).وصله . و ژنگ . پاره : جئة؛ د...