کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثیران
لغتنامه دهخدا
ثیران . (ع اِ) ج ِ ثَور. گاوان . گاوان نر.
-
واژههای همآوا
-
سیران
لغتنامه دهخدا
سیران . (ع اِ) ج ِ سور. (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). باروها.
-
سیران
لغتنامه دهخدا
سیران . [ س َ ] (ع مص ) سیر کردن . (غیاث ) (آنندراج ). سیر. گردش برای تفرج . (ناظم الاطباء) : امتناع پیل از سیران بیت با جد آن پیلبان و بانگ هیت . مولوی .چونکه نگذارد سگ آن بانگ سقم من مهم سیران خود را کی هلم .مولوی .خانه ای را کش دریچه ست آن طرف دار...
-
صیران
لغتنامه دهخدا
صیران . (ع اِ)ج ِ صَور. خرمابنان ریزه . رجوع به صور شود. || ج ِ صِوار. گله ٔ ماده گاوان . رجوع به صوار شود.
-
جستوجو در متن
-
غیطان
لغتنامه دهخدا
غیطان . (ع اِ) ج ِ غائط. (منتهی الارب ). ج ِ غائط مانند جان ّ. (از تاج العروس ).رجوع به غائط شود. || ج ِ غَوط، مانند ثورو ثیران . (از تاج العروس ). رجوع به غَوط شود. || ج ِ غَیط. (دزی ج 2 ص 235). رجوع به غیط شود.
-
ثور
لغتنامه دهخدا
ثور. [ ث َ ] (ع اِ) گاو نر. بَقر. || گاو فلک . گاو گردون . یکی از صور دوازده گانه ٔ منطقةالبروج میان حمل و جوزا و آن چون نیم گاوی تخیل شده که روی سوی مشرق و پشت به مغرب دارد و یکصد و چهل و یک ستاره بر آن رصد کرده اند و ثریا و عین الثور در این صورت با...