کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (اِخ ) نام کوهی است .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (ع اِ) ثکن طریق ؛ میانه ٔ راه .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث ُ ] (ع اِ) راه راست . || شاه راه .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث ُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ثکنة.
-
واژههای همآوا
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان خانه . || قوت و خورش . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع مص ) مسکین شدن . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن .[ س َ ک َ ] (ع اِ) جای گرفتگی و باشش (اسم است سکون را). (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرامگاه . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58) : توشه ای نی که آن دهد قوتم گوشه ای نی که آن بود سکنم . سیدحسن غزنوی . || آرامش . (منتهی الارب ) (...
-
جستوجو در متن
-
ثکنة
لغتنامه دهخدا
ثکنة. [ ث ُ ن َ ] (ع اِ)مرکز جند. میانه و مرکز اجناد بر رایات . || مجتمع جند بر لواء و علم قائد خویش . مؤلف تاج العروس از المحکم نقل میکند که کلمه فارسی است و ج ِ عربی آن ثکن است . || گروهی از کبوتران و مرغان . || گردن بند. || حمیل . || رایت . علامت...