کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثن
لغتنامه دهخدا
ثن . [ ث َ ] (پسوند) مزید مؤخریست در بعض امکنه و بیشتر در ماورأالنهر مثل : کناثن ، و اما مزید مؤخر دیگری که نیز درآخر ثن دارد از این قبیل نیست مانند: کوخمیثن ، اسمیثن ، انشمیثن ، فرزامیثن ، رامیثن ، زامیثن ، خشمیثن ، اردخشمیثن ، ارتخشمیثن ، خمیثن ...
-
ثن
لغتنامه دهخدا
ثن . [ ث ِ ] (ع اِ) علف خشک بر هم افتاده و بسیار. || حشیش خشک . || خشکی گیاه . || چوب سیاه .
-
واژههای همآوا
-
صن
لغتنامه دهخدا
صن . [ ص ِ / ص َن ن ] (ع اِ) گمیز شتر و آن بسیار بوی بد دارد. || اول روز از روزهای عجوز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || سله مانند آوندی که در وی نان نهند. (منتهی الارب ). زنبیل بزرگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س َ ] (اِ) رستنی باشد که بر درختها پیچد و به عربی عشقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). عشقه بود که بر درخت پیچد. (لغت فرس اسدی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || سان که مثل و مانند و رسم و عادت و طرز و روش باشد. || سنان . نیزه . (برهان ) (آنندراج ).
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س َن ن ] (ع مص ) تیز کردن کارد را بفسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیز کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || نصب کردن سنان به نیزه . || مالیدن دندان را به سواک . || سخت راندن شتران را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیک راندن شتر. (تاج المصادر بیهقی )...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ جراحی . محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ساکنین از طایفه ٔ آل ابوکرو می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔنصار بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . دارای 350 تن سکنه . آب آن از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد. محصول آنجا حنا، مختصری انگور و خرما. شغل اهالی آنجا زراعت ، ماهیگیری ، حصیربافی و گلاب گیری است . ساکنین از...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِن ن ] (ع اِ) دندان . || سال . (منتهی الارب ). || عمر. مدت عمر. زندگانی . هنگام از عمر. (ناظم الاطباء). عمر. (منتهی الارب ). سال و عمر. مؤنث است در مردم باشد یا غیر آن . ج ، اسنان . (آنندراج ). || گاو دشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاو ن...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [س ِ ] (اِ) حشره ای است که رطوبت ساق خوشه های گندم و جو بمکد و آنرا خشک یا نزار کند. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ثالثاً
لغتنامه دهخدا
ثالثاً. [ ل ِ ثَن ْ ] (ع ق ) سه دیگر. سوم . بار سوم .
-
لثی ً
لغتنامه دهخدا
لثی ً. [ ل ِ ثَن ْ ] (ع اِ) ج ِ لِثة. (منتهی الارب ).
-
اثلاثاً
لغتنامه دهخدا
اثلاثاً. [ اَ ثَن ْ ] (ع ق ) سه یک سه یک . به سه بخش .
-
متلهثاً
لغتنامه دهخدا
متلهثاً. [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ثَن ْ ] (ع ق ) با گرمی و حدت و شدت و با رغبت و میل و آرزومندی . (ناظم الاطباء).