کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثموم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثموم
لغتنامه دهخدا
ثموم . [ ث َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثَم ّ. || شاة ثموم ؛ گوسفند که گیاه را از بن برکند. ج ، ثُمُم .
-
واژههای همآوا
-
سموم
لغتنامه دهخدا
سموم . [ س َ ] (ع اِ) باد گرم . ج ، سمائم . (غیاث ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59). باد گرم (ویؤنث ) ج ، سمائم . و برخی گفته اند سموم مخصوص روز است و گاه بشب آید و حرور مخصوص شب و گاه بروز آید. (ناظم ال...
-
سموم
لغتنامه دهخدا
سموم . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سم . یعنی زهرها. (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : سر حد بادیه ست روان پاش بر سرش تریاق روح کن ز سموم معطرش . خاقانی .سموم افاعی ظلم را بتریاق دواعی انصاف تدارک میکنند. (سندبادنامه ص 118).رجوع به سم شود.
-
جستوجو در متن
-
ثمم
لغتنامه دهخدا
ثمم . [ ث ُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ ثموم .