کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثمانية عشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ثمانیة
لغتنامه دهخدا
ثمانیة. [ ث َ نی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهماالسلام . (ابن الندیم ).
-
ثمانیة
لغتنامه دهخدا
ثمانیة. [ ث َ نی ی َ ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان از جوهری ).
-
ثمانیة
لغتنامه دهخدا
ثمانیة. [ ث َ ی َ ] (ع عدد، ص ، اِ) ثمانی . || هشت مرد. || دراهمی که وزن ده عدد آن هشت مثقال بوده است . (مفاتیح العلوم ). || ثمانیة رجال ؛ هشت مرد. || آباء ثمانیه ؛ هشت فلک یعنی افلاک سبعه ٔ سیاره و فلک البروج . || جنات ثمانیه ؛ هشت بهشت . هشت خلد چن...
-
زهاد ثمانیة
لغتنامه دهخدا
زهاد ثمانیة. [ زُهَْ ها دِ ث َ ی َ ] (اِخ )در اصطلاح علمای رجال ، عبارت از ربیعبن خیثم و هرم بن حیان عبدی و اویس قرنی وعامربن عبد قیس و عبداﷲبن ثوب و مسروق بن اجدع و حسن بصری و اسودبن یزید یا برید یا بربر (علی اختلاف النسخ ) بوده و چهار تن اولی حقاً ...
-
تریاق ثمانیه
لغتنامه دهخدا
تریاق ثمانیه . [ ت َ / ت ِرْق ِ ث َ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تریاقی که از اختلاط و اخلاط (مرکبات ) هشت گانه سازند و سود آن بیشتر از تریاق اربع است . (از بحر الجواهر). تریاقی که از هشت خلط کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زراوند طویل ، ریو...
-
جستوجو در متن
-
بالاگ
لغتنامه دهخدا
بالاگ . (اِ) اصطلاحی برای اندازه گیری در بت سازی : ان کل عشر هبأات و اسمها رین تسمی رج و کل ثمانیة رج تکون بالاگ و هو رأس الشعرة و ثمانیة منه لیک و هو الصوابة فی الشعر... (ماللهند بیرونی ص 77).
-
لیک
لغتنامه دهخدا
لیک . (اِ) ابوریحان در تحقیق ماللهند آرد: و من تعسف فی هذا الباب فانه زعم علی ما ذکر براهمهر فی تقدیر صنعةالاصنام ان کل عشر هبأات و اسمها رین تسمی رج و کل ثمانیة رج تکون بالاک و هو رأس الشعرة و ثمانیة منه لیک و هو الصﱡوأبة فی الشعر... (ماللهند ص 7...
-
لیمون
لغتنامه دهخدا
لیمون . (معرب ، اِ) معرب لیمو، ثمری معروف . لیمو. و فیه بادزهریة تقاوم بها السموم کلها کثیرةالمنافع. (منتهی الارب ). ضریر انطاکی آرد: الاصلی منه هو المستدیر الصغیر المصفرعند استوائه الرقیق القشر و غیره مرکب ، اما علی الاترج و هو الاستیوب المعروف بمصر...
-
حب النیل
لغتنامه دهخدا
حب النیل . [ ح َب ْ بُن ْ نی ] (ع اِ مرکب ) قرطم هندی . (مفاتیح خوارزمی ). حب الغولة. تخم نیلوفر. کاکیان هندی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). عجب . صاحب تحفة گوید: حب النیل به فارسی تخم نیلوفر گویند و او دانه ٔ گیاهی است شبیه به لبلاب و بر مجاور خود می پیچد...
-
ضرورت
لغتنامه دهخدا
ضرورت . [ ض َ رو رَ ] (ع اِ)ضرورة. نیاز و حاجت . (منتهی الارب ). حاجت . (منتخب اللغات ) : اکنون ضرورتی پیش آمده است . (کلیله و دمنه ). درویشی را ضرورتی پیش آمد کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس . (گلستان ). درویشی را ضرورتی پیش آمدگلیم یاری بدزدید. (گل...
-
ضماد
لغتنامه دهخدا
ضماد. [ ض ِ ] (ع اِ) مرهم . (دهار) (زمخشری ). مرهم جراحت . (مهذب الاسماء). دارو که بر جراحت نهند. ادویه با مایعی درآمیخته که بر عضوی نهند. دواهای زفت که محتاج به بستن است برخلاف طلاء. دارویی که به آب یا بچیزی رقیق دیگر سرشته بر اندامی پهن کنند، وآن ر...
-
ادب
لغتنامه دهخدا
ادب . [ اَ دَ ] (ع اِ) (معرب از فارسی ) فرهنگ . (مهذب الاسماء).پرهیخت . دانش . (غیاث اللغات ). ج ، آداب : چه جوئی آن ادبی کآن ادب ندارد نام چه گوئی آن سخنی کان سخن ندارد چم . شاکر بخاری .هزار گونه ادب جان ز عشق آموزدکه آن ادب نتوان یافتن بمکتبها. مول...
-
ارث
لغتنامه دهخدا
ارث . [ اِ ] (ع مص ) میراث یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). میراث بردن : انا نحن نرث الارض و من علیها و الینا یرجعون . (قرآن 40/19). بعضی بطریق ارث دست در شاخی ضعیف زده . (کلیله و دمنه ). || (اِ) آنچه از مال مرده به وارث رسد. مرده ریگ . مردریگ . مرده ری...
-
ارثماطیقی
لغتنامه دهخدا
ارثماطیقی . [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اَریثمُس ، بمعنی عدد) ارتماطیقی .علم حساب نظری . (کشاف اصطلاحات الفنون ). دانش اعداد.فن ّ محاسبه . و آن عبارتست از معرفت خواص اعداد و این مشتمل است بر چهار باب : باب اول در خواص اعداد از آن روی که کم ّاند ...