کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثمالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثمالة
لغتنامه دهخدا
ثمالة. [ ث ُ ل َ ] (اِخ ) لقب عوف بن اسلم که پدر بطنی است و او را ثمالة لقب دادند چون قوم خود را اطعام کرد و شیر با سر شیر آن نوشانید.
-
ثمالة
لغتنامه دهخدا
ثمالة. [ ث ُ ل َ ] (ع اِ) بقیه ٔ آب و طعام در شکم . || باقی آب در تک حوض و خنور. || کف شیر. سر شیر. || لیف سرسبوی . ج ، ثُمال .
-
جستوجو در متن
-
ثمال
لغتنامه دهخدا
ثمال . [ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ ثُمالة.
-
عوف
لغتنامه دهخدا
عوف . [ ع َ ] (اِخ )ابن اسلم بن احجن بن کعب ، از ازد ثُمالة. پدر بطنی بود. رجوع به ثمالة و الاعلام زرکلی ج 5 و اللباب شود.
-
ثمالی
لغتنامه دهخدا
ثمالی . [ ث ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ثماله ٔ ازدی . (انساب سمعانی ). رجوع به ابوحمزه شود.