کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثقلین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثقلین
لغتنامه دهخدا
ثقلین . [ ث َ ق َ ل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ثَقل . ثقلان . || مردمان و پریان . جن و انس . اگر ثقلین جمع شوند بی اراده ٔ خدای تعالی موئی را نتوانند از سر کم کرد. || دو گروه . (غیاث اللغة). || دوچیز نفیس خطیر : انی تارک فیکم الثقلین . (حدیث ).- امام ثقلین ...
-
جستوجو در متن
-
آدمی و پری
لغتنامه دهخدا
آدمی و پری . [ دَ ی ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ثقلان . ثقلین . جن و انس : طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری .حافظ.
-
نهاب
لغتنامه دهخدا
نهاب . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نهب . رجوع به نهب به معنی غنیمت و نیز به معنی حمله شود. || غارت . (فرهنگ فارسی معین ). || (مص ) غارت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) : عامل وی آمده کامد یوم الظفرای ملکان الغزا ای ثقلین النهاب .خاقانی .
-
ثقلان
لغتنامه دهخدا
ثقلان . [ ث َ ق َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ثَقَل . ثقلین . || آدمی و پری . آدمیان و پریان . انس و جن : شمس الوزراء احمد عبدالصمد آن کوشمس الوزراء نیست که شمس ثقلان است . منوچهری . || سید ثقلان ؛ رسول اکرم صلوات اﷲ علیه : زانکه تو هم نام سید ثقلانی مادح هم نا...
-
مفاتیح
لغتنامه دهخدا
مفاتیح . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مفتاح . (دهار). (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِمفتاح : که به معنی کلید است . (غیاث ). مفاتح : رأی صائب او مفاتیح مشکلات دولت و ملت بود. (سندبادنامه ص 204). و درود بر سید ثقلین ... و اهل بیت اوکه مصابیح...
-
کردگار
لغتنامه دهخدا
کردگار. [ ک ِ دْ / ک ِ دِ ] (ص مرکب ) فاعل . عامل . (یادداشت مؤلف ). کننده . (از فرهنگ فارسی معین ) : ز گردش شود کردگی آشکارنشان است پس کرده بر کردگار. (گرشاسبنامه ). || بسیار عمل کننده . فعال . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِخ ) نام خدای تعالی . (صحاح ...
-
ملکوت
لغتنامه دهخدا
ملکوت . [ م َ ل َ ] (ع اِ) پادشاهی . (دهار). پادشاهی بزرگ . (ترجمان القرآن ). بزرگی و چیرگی . مَلکُوَة. (منتهی الارب ). چیرگی و عزت و بزرگی و عظمت و سلطان . (ناظم الاطباء). عز و سلطان . (اقرب الموارد). پادشاهی و پروردگاری و تصرف . (غیاث ) (آنندراج ) ...
-
اطناب
لغتنامه دهخدا
اطناب . [ اِ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد در غبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اطناب باد؛ بشدت وزیدن آن در غبار. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پی یکدیگر رفتن شتران . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). رسیدن برخ...
-
حروریة
لغتنامه دهخدا
حروریة. [ ح َ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از پانزده مذهب خوارج . (بیان الادیان ). طائفه ای از خوارج که در حروراء اجتماع کرده به مخالفت علی بن ابیطالب برخاستند. (سمعانی ). فرقه ٔ خوارج منسوب به حروراء، قریه ای به کوفه . گروهی از خوارج پیروان نجدةبن عامر ح...
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) احمدبن سهل بلخی . یاقوت گوید: او در همه ٔ دانشهای نو و کهن فاضل ودر تصانیف خویش براه فلاسفه میرفت لکن به اهل ادب ماننده تر است . ابوحیان توحیدی گوید: در همه ٔ متقدمین ومتأخرین سه تن بیش نیافتم که اگر ثقلین بر تقریظ ومدح و نش...
-
یوم
لغتنامه دهخدا
یوم . [ ی َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار). روز، مذکر آید و اول آن از طلوع فجر صادق است تا غروب آفتاب . ج ، ایام و اصل آن ایوام بوده . جج ، ایاویم . (ناظم الاطباء). روز. ج ، ایام . (مهذب الاسماء). روز. ج ، ایام ، اصل آن ایوام و یوم...