کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثعروران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثعروران
لغتنامه دهخدا
ثعروران . [ ث ُ ] (ع اِ) دو آزخ غلاف نره ٔ ستور، مانند دو سر پستان . چیزی که بر دو طرف غلاف شرم اسب می باشد. || دو ازخ پستان گوسپند. تکمه های پستان گوسپند.
-
جستوجو در متن
-
ازخ
لغتنامه دهخدا
ازخ . [ اَ زَ ] (اِ) دانه های سخت باشد که از بدن آدمی برآید و درد نکند و آنرابعربی ثؤلول گویند. (برهان ). سِلعه . (منتهی الارب ).زگیل . زخ . آزخ . آژخ . بالو. صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی گوید: ثُؤْلول ، و آنرا بشهر من یعنی گرگان گندمه گویند و اندر بعضی...