کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثروی
لغتنامه دهخدا
ثروی . [ ث َرْ وا ] (ع ص ، اِ) زن بسیارمال . مقابل اثری ، مرد بسیارمال .
-
واژههای همآوا
-
سروی
لغتنامه دهخدا
سروی . [ س َ ] (اِ) سرون که شاخ گوسفند و گاو باشد. (برهان ) (آنندراج ) : آنکه از عدل او بریده شودبه سروی حمل گلوی ذئاب .سوزنی .
-
سروی
لغتنامه دهخدا
سروی . [ س َرْ ] (اِخ ) مولانا سروی خراسانی است و طبع سلیم و فهم مستقیم دارد و این مطلع از اوست :تا سوار چابک من سوی میدان مست رفت هر طرف چابک سواری را عنان از دست رفت .(از مجالس النفایس ص 392).
-
سروی
لغتنامه دهخدا
سروی . [ س ُ ] (اِ) سرین و کفل مردم و چاروا. (برهان ). رجوع به سرون و سرین شود.
-
سروی
لغتنامه دهخدا
سروی .[ س َرْ ] (اِخ ) میر علیشیر نوایی گوید: ملا سروی ولدحافظ علی بیرجندی است که عالم قرائت را در این زمانها برابر او کسی ندانسته . اما غریب هیأت مطبوع دارد... اما شاعری معنی دیگر است . از او است این مطلع:کاشکی دامن کشان آید قد رعنای اوتا نبیند دید...
-
جستوجو در متن
-
اثری
لغتنامه دهخدا
اثری . [ اَ را] (ع ص ) مرد بسیارمال . مقابل ثَروی ، زن بسیارمال .
-
ثرواء
لغتنامه دهخدا
ثرواء. [ ث َرْ ] (ع ص ، اِ) ثَروی . زن پرمال .
-
ثریا
لغتنامه دهخدا
ثریا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (ع ص ، اِ) مصغر ثروی . || (اِخ ) پروین پرن . پرند. پرو. پروه . رَفه . رَمه . نرگسه . نرگسه ٔ چرخ . نرگسه ٔ سقف لاجورد. و آن منزل سوم است از منازل قمر پس از بطین و پیش از دبران و آن شش ستاره است برکوهان ثور. عرب جای آنرا بر دنبه...