کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثرعط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثرعط
لغتنامه دهخدا
ثرعط. [ث ُ ع ُ ] (ع ص ) طین ثرعط؛ گل تُنک و رقیق . ثرعُطط.
-
واژههای همآوا
-
سراط
لغتنامه دهخدا
سراط. [ س َرْ را ] (ع ص ) پالوده فروش . (ملخص اللغات ) (مهذب الاسماء).
-
سراط
لغتنامه دهخدا
سراط. [ س ِ ] (ع اِ) راه یا راه روشن بدان جهت که رونده در آن غایب میشود مانند غیبت طعام فروخورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). راه روشن ، چه رونده در آن پنهان میشود، آنچنانکه طعام بلعیده . (اقرب الموارد).
-
سراط
لغتنامه دهخدا
سراط. [ س ُ ] (ع ص ) شمشیر بران . (مهذب الاسماء). سیف سراط؛ شمشیر برنده . (از اقرب الموارد).
-
سراة
لغتنامه دهخدا
سراة. [ س َ ] (اِخ ) کوهی است مشرف بر عرفه کشیده شده تا صنعاء و بسبب بلندی کوه آن را سراة گویند.... اصمعی گوید سراة کوهی است که کرانه ٔ طایف تا بلاد ارمنیه در آن بود. و در کتاب حازمی آمده است که سراة کوههائی است و زمین حاجز بین تهامه و یمن و آن را فر...
-
سراة
لغتنامه دهخدا
سراة. [ س َ ] (ع اِ) (از «س رو») پشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ظَهر. (بحر الجواهر) (نشوء اللغة). پشت . ج ، سروات .(مهذب الاسماء). || بالابرآمدگی روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سراةالنهار؛ بلندی روز. (مهذب الاسماء). || میانه ٔ راه . (منتهی الارب )...
-
سراة
لغتنامه دهخدا
سراة. [ س َ] (ع اِ) (از «س ری ») اعلای هر چیزی . (منتهی الارب ).
-
سرعت
لغتنامه دهخدا
سرعت . [ س ُ ع َ ] (ع اِمص ) سرعة. شتاب . مولانا یوسف بن مانع در شرح نصاب نوشته اند که فی الحقیقت معنی سرعت شتاب نیست زیرا که شتاب ترجمه ٔ عجلت است و معنی شتاب زود کردن کاری است . و فرق میان سرعت و عجلت آن است که سرعت عمل بسیار کردن است در زمان اندک ...
-
سرعة
لغتنامه دهخدا
سرعة. [ س ُ ع َ ] (ع اِمص ) شتاب . نقیض بطؤ. یقال :عجبت من سرعة ذاک . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). زود شدن . (دهار). تندی . مقابل بطؤ، کندی . یقال : عجبت من سرعة ذلک الامر؛ عجب شدم از زودی آن کار. (مهذب الاسماء). رجوع ...
-
صراط
لغتنامه دهخدا
صراط. [ ص ِ ] (ع اِ) راه راست . (مهذب الاسماء). راه .(ترجمان جرجانی ) (منتهی الارب ). شارع . با سین هم لغتیست در آن . (از منتهی الارب ). سبیل . طریق . یذکر و یؤنث : اهدنا الصراط المستقیم . (قرآن 6/1).- صراط مستقیم ؛ راه راست : ای که در دنیا نرفتی ب...
-
صراط
لغتنامه دهخدا
صراط. [ ص ُ ] (ع ص ) شمشیر دراز. بسین هم لغتی است در آن . (منتهی الارب ). رجوع به صراط شود.
-
صراة
لغتنامه دهخدا
صراة. [ ص َ ] (اِخ ) یاقوت آرد: صراة دو نهر است به بغداد، صراة کبری و صراة صغری و من (یاقوت ) جز یکی را نشناسم و آن نهری است که از نهر عیسی از بلدی که آن را مُحول نامند گرفته میشود و بین آن بلد و بغداد یک فرسنگ است و ضیاع بادوریا را سیراب کند و از آن...
-
صراة
لغتنامه دهخدا
صراة. [ ص َ ] (ع ص ) ناقه ای است که آن را نادوشیده باشند تا بزرگ پستان و پرشیر نماید. (منتهی الارب ). || نطفةٌصراة؛ نطفه ٔ محبوس و بازداشته شده . (منتهی الارب ).
-
صرعة
لغتنامه دهخدا
صرعة. [ ص َ / ص ُ / ص ِ ع َ ] (ع اِ) رجوع به صرعه شود.