کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثربان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثربان
لغتنامه دهخدا
ثربان . [ ث َ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است از توابع صنعاء یمن . (مراصد الاطلاع ).
-
ثربان
لغتنامه دهخدا
ثربان . [ ث َ رِ ] (اِخ ) دو کوه است در دیار بنی سلیم . (مراصد الاطلاع ).
-
واژههای همآوا
-
سربان
لغتنامه دهخدا
سربان . [ س َ ] (اِ مرکب ) بسته ٔ کوچکی که بر روی بار گذارند و سربار. || پرتگاه و نشیب . (ناظم الاطباء).
-
سربان
لغتنامه دهخدا
سربان . [ س َ ] (اِخ ) نام محله ای است به ری و گفته اند که جای بسیار باصفایی است که از وسط آن نهری جاری می شود و طرفین نهر پر از اشجار بهم پیچیده و بهم پیوسته میباشد. بازارهایی هم دارد. (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
بان
لغتنامه دهخدا
بان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب . خداوند. بزرگ . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). دارنده ٔ چیزی . (فرهنگ رشیدی ). در پهلوی پان ...