کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثجم
لغتنامه دهخدا
ثجم . [ ث َ ] (ع مص ) زود باریدن و دوام گرفتن باران . || زود بازداشتن از چیزی .
-
ثجم
لغتنامه دهخدا
ثجم . [ ث َ ج َ ] (ع مص ) زود برگردیدن .
-
واژههای همآوا
-
سجم
لغتنامه دهخدا
سجم . [ س َ ] (ع مص ) راندن ابر باران را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || درنگ کردن در کاری و انقباض از آن . (از اقرب الموارد). || راندن چشم اشک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). راندن اشک . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ریختن اشک را. (از ...
-
سجم
لغتنامه دهخدا
سجم . [ س َ ج َ ] (ع اِ) آب ظاهر و نمایان . (منتهی الارب ). آب . (اقرب الموارد). || اشک . || برگ بید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).