کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثاجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثاجر
لغتنامه دهخدا
ثاجر. [ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثجر.
-
واژههای همآوا
-
ساجر
لغتنامه دهخدا
ساجر. [ ج ِ ] (اِخ ) آبی است در یمان در وادی سر. (معجم البلدان ). و از سیل فراهم می آید. (تاج العروس ). و گفته اند در بلاد بنی ضبة و عکل است . (معجم البلدان ).
-
ساجر
لغتنامه دهخدا
ساجر. [ ج ِ ] (اِخ ) موضعی است . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
ساجر
لغتنامه دهخدا
ساجر. [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) جائی است که سیل بدان بگذرد و آن را پر کند. (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). جائی است که بر آن سیل آید پس پر کند آنرا. (شرح قاموس ). جائی که آب سیل او را پر کرده باشد. (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سیلی ...