کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیمچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیمچه
لغتنامه دهخدا
تیمچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) به لهجه ٔ مرکزی از «تیم » + «چه » (پسوند تصغیر) کاروانسرای کوچک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مصغر تیم ؛ کاروانسرای کوچک . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). سرایی دارای چند دکان که تاجران در آن داد و ستد کنند. (فرهنگ...
-
جستوجو در متن
-
دالاندار
لغتنامه دهخدا
دالاندار. (نف مرکب ) خداوند و مالک و دارنده ٔ دالان . حافظ دالان ، و دالان بازار تنگ است که بردوسو دکان دارد. نگهبان سرا یا تیمچه یا بازار تنگ سرپوشیده ، مناسبت آنکه مقیم دالان کاروانسرا و تیمچه و بازار است و خروج اشخاص و اجناس را مراقبت دارد.
-
تیمک
لغتنامه دهخدا
تیمک . [ م َ ] (اِ) به لغت مردم خراسان سرایی است که بازرگانان در آن سکونت کنند [ برای داد و ستد ] و کاف آخر جهت تصغیر است به معنی سرایک (تیمچه ). (از معجم البلدان ).
-
اسکلب
لغتنامه دهخدا
اسکلب . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز قضائیست بولایت و سنجاق قسطمونی در منتهای جنوبی لوای مذکور. در مسافت قریب به 100 هزارگزی جنوب شرقی قسطمونی ، محلی کوهستانی بساحل رودخانه ای که بنهر قزل ایرماق وارد میشود واقع است . چند مسجد جامع و مدرسه ای در این قصبه دی...
-
فارجک
لغتنامه دهخدا
فارجک . [ رِ ج َ ] (اِخ ) مدرسه ای که در محله ٔ فارجک بخارا بوده است . نرشخی گوید: هم به روزگار امیر سعید نصربن احمدبن اسماعیل در ماه رجب سال بر سیصدوبیست وپنج در بخارا آتش افتاد و جمله ٔبازارها بسوخت ، و آغاز آن از دکان هریسه پزی بود به دروازه ٔ سمر...
-
چالشتر
لغتنامه دهخدا
چالشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان در شرح نواحی «چارمحال » نویسد: از قرای ناحیه «رار» یکی قریه «چالشتر» است که قلعه ای آجری است و 22برج دارد و هر دهنه برج را هشتاد ذرع با برج دیگر فاصله است . از بناهای مرحوم حاجی محمد رضاخان میباشد و در آن...
-
احمد لر
لغتنامه دهخدا
احمد لر. [ اَ م َ دِ ل ُ ] (اِخ ) خوندمیر در حبیب السیر آرد: در روز بیست وسیم ربیعالاخر سنه ٔ ثلاثین و ثمانمائه (830 هَ . ق .) در وقتی که [ میرزا شاهرخ ] بمسجد جامع درون بلده ٔ فاخره ٔ هرات نماز گذارده بعزم سواری از مصلی برخاست و روان شد کپنک پوش احم...
-
تیم
لغتنامه دهخدا
تیم . (اِ) کاروانسرای بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 342). کاروانسرای بزرگ را گویند. چه تیمچه کاروانسرای کوچک است . (برهان ). کاروان سرا. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث اللغات ) (اوبهی ). کاروانسرای بزرگ است و حجره و خانه را نیز گویند. (انجمن آ...
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...
-
قم
لغتنامه دهخدا
قم . [ ق ُ ] (اِخ ) از شهرهای مشهور ایران است که بیشتر با کاشان از آن نام برده میشود. طول آن 50 درجه و 53 دقیقه و عرض آن 34 درجه و 38 دقیقه است و از سطح دریا 930 گز ارتفاع داردو بنابراین تقریباً 270 گز از شهر تهران پست تر است .این شهر در 147 کیلومتری...