کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیمار فرادمایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی تیمار
لغتنامه دهخدا
بی تیمار. (ص مرکب ) بی پرستار و غمخوار. (ناظم الاطباء).
-
تیمار بردن
لغتنامه دهخدا
تیمار بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) غم خوردن . اندوه بردن : چه باید رفته را اندوه خوردن همان نابوده را تیمار بردن . (ویس و رامین ).مرا که دانش از آغاز خویشتن نبودچه دانم از پس انجام چون برم تیمار.ناصرخسرو.
-
تیمار خوردن
لغتنامه دهخدا
تیمار خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) اندوه و غم خوردن . خود را در رنج و غم انداختن از بهر کسی یا چیزی : بیامد بر کردیه پر ز دردفراوان ز بهرام تیمار خورد. فردوسی .به شیده چنین گفت کای پرخردسپاه تو تیمار تو کی خورد. فردوسی .بپرسید و بسیار تیمار...
-
تیمار داشتن
لغتنامه دهخدا
تیمار داشتن . [ ت َ ](مص مرکب ) اهتمام . اعتناء. تعاهد. تعهد کردن . پرستاری کردن . مواظبت کردن . مراقبت کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توجه داشتن . (ناظم الاطباء) : مثل زنندکه آید طبیب ناخوانده چو تندرستی تیمار دارد از بیمار. ابوحنیفه ٔ اسکافی .گف...
-
تیمار زدن
لغتنامه دهخدا
تیمار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) تیمار کردن اسب را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
تیمار کردن
لغتنامه دهخدا
تیمار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب )پرستاری کردن . (از ناظم الاطباء). تعهد و غمخواری و حراست و مواظبت حال کسی کردن . توجه و مراقبت کردن ازکسی یا بیماری یا چیزی : و چون او نیز از دنیا برفت پسر او احمدخان پادشاه شد. این شمس آباد راتیمار نکرد تا خراب شد. ...
-
تیمار کشیدن
لغتنامه دهخدا
تیمار کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رنج کشیدن . پرستاری و مواظبت کردن کسی یا چیزی . تعهد و مراقبت و دلسوزی کردن امری : کشیدی همه ساله تیمار من میان بسته بودی به هر کار من . فردوسی .کمند اندر افکند و بر زین کشیدنبد کس که تیمار رویین کشید. فردوسی...