کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیمارستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیمارستان
لغتنامه دهخدا
تیمارستان . [ ت َ رِ ] (اِخ ) شهری است در فارس از ناحیه ٔ اُرد. (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).
-
تیمارستان
لغتنامه دهخدا
تیمارستان . [ رِ] (اِ مرکب ) جائی که دیوانگان را نگهداری و مداوا کنند. دارالمجانین . (فرهنگ فارسی معین ). دارالشفاء. (زمخشری از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران این کلمه را بجای دارالمجانین اختیار نموده است و آن جائی است که دیوانگان را در آن...
-
جستوجو در متن
-
دیوانه ستان
لغتنامه دهخدا
دیوانه ستان . [ دی ن َ / ن ِ س ْ ](اِ مرکب ) تیمارستان . دارالمجانین . جای دیوانگان .
-
ارد
لغتنامه دهخدا
ارد. [ اَ ] (اِخ ) کوره ایست بفارس ، کرسی آن تیمارستان است . (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ).
-
دارالمجانین
لغتنامه دهخدا
دارالمجانین . [ رُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) خانه ٔ دیوانگان . تیمارستان . جایی که دیوانگان را در آن نگهدارند.
-
تحفه
لغتنامه دهخدا
تحفه . [ ت ُ ف َ ] (اِخ ) زنی از اولیات بود. در آغاز کنیزو نوازنده ٔ عود بود، پس از آن عاشق پیشه شد و او را بگمان اینکه دیوانه شده است به تیمارستان بردند. سری سقطی از حال وی آگاه گشت و او را از تیمارستان رهانید و آزاد کرد. وی طبع شعر نیز داشت . دو بی...
-
رانگون
لغتنامه دهخدا
رانگون . (اِخ ) رنگون . نام بندرو شهر و مرکز برمانی جنوبی میباشد و در 1040هزارگزی کلکته در طول شرقی "15 س53 ْ93 و عرض شمالی "4 َ46 ْ16 قرار گرفته است . این شهر دارای بتکده ٔ بزرگ و نامی و مدارس و بیمارستانها و درمانگاهها و کارخانه ها و تیمارستان و 73...
-
رالیگ
لغتنامه دهخدا
رالیگ . (اِخ ) قصبه ای است زیبا در ایالت کارولینای ممالک متحده ٔ امریکا، در 384هزارگزی جنوب باختری واشنگتن . این قصبه دارای 9265 تن جمعیت و کارخانه های آهن ریزی و سیگارسازی است . در این قصبه تیمارستان و آموزشگاههایی برای تعلیم و تربیت کرولالها و کوره...
-
شومان
لغتنامه دهخدا
شومان . (اِخ ) ربرت . آهنگساز مشهور آلمانی . وی در تزویکاو بسال 1810 م . متولد شد و بسال 1856 م . درگذشت . پدرش کتابفروش بود و او در طفولیت به کتاب و ادب علاقه یافت و در 15سالگی به امور ادبی پرداخت . در سال 1828 م . برای آموختن حقوق به دانشگاه لیپزیک...
-
استان
لغتنامه دهخدا
استان . [ اِ ] (اِ) مزید مقدّم بعض امکنه ، مانند: اِستان البهقباذ الاسفل . اِستان ُالبهقباذ الاعلی . اِستان ُالبهقباذ الاوسط. اِستان ُ سُو. اِستان ُالعال . (معجم البلدان ). آقای پورداود در نامه ٔ فرهنگستان آورده اند: و آن در پارسی باستان و در اوستا س...