کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیزرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیزرفتن
لغتنامه دهخدا
تیزرفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) با شتابی عظیم رفتن . تند و بشتاب رفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). با شتاب رفتن . تند رفتن . انجذاب . تجلیز : کسی کآشتی جوید و سور و بزم نه نیکو بود تیز رفتن به رزم . فردوسی .نه جای درنگ و نه راه گریزپس اندر همی رفت به...
-
جستوجو در متن
-
ملو
لغتنامه دهخدا
ملو. [ م َ ل ْ وْ ](ع مص ) سخت سیر کردن و دویدن و تیزرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
امتلاع
لغتنامه دهخدا
امتلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تیزرفتن ناقه . برفتار عنق رفتن ناقه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || برکشیدن پوست گوسفند از گردن . || ربودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جدوف
لغتنامه دهخدا
جدوف . [ ج ُ ] (ع مص ) گام کوتاه زدن آهو و تیزرفتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از شرح قاموس ). || پریدن مرغ بال بریده و شتافتن آن یا عام است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پریدن پرنده ٔ بریده پر است که گوی...