کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیزبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیزبال
لغتنامه دهخدا
تیزبال . (ص مرکب ) معروف که به معنی تیزپر باشد. (آنندراج ). سریعالطیران و تندپر. (ناظم الاطباء). تیزپر. تیزپرواز : چو دوران درآمد شدن تیزبال شدن چون جنوب ، آمدن چون شمال .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
تیزپر
لغتنامه دهخدا
تیزپر. [ پ َ ] (نف مرکب ) همان تیزبال است . (آنندراج ). مرغی که به تندی و سرعت پرواز می کند. (ناظم الاطباء). که به شتاب پرد. که تند پرد. تیزپرواز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از آن بیشه بگریختی شیر نرهمی ز آسمان کرکس تیزپر. فردوسی .رستم چرا نخواند به...
-
بال
لغتنامه دهخدا
بال . (اِ) از انسان و حیوانات چرنده از کتف بود تا سر ناخن دست و بعضی گفته اند از شانه تا آرنج که مرفق باشد. (برهان قاطع). به لهجه ٔ طبری بال بمعنی دست ، در مازندرانی کنونی و گیلکی و قزوینی همچنین است . در اورامانی بالا و در سمنانی و لاسگردی و شهمیرزا...