کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تک تک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تک تک
لغتنامه دهخدا
تک تک . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یکی یکی و جدا و فردفرد. (ناظم الاطباء). جسته جسته . تنهاتنها. بندرت . دانه دانه . با فاصله های مکانی . گاهی یکی و گاهی یکی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : همچو پشت کس بتان تتارمانده هرجای تک تک و نخ نخ . نزاری (از...
-
جستوجو در متن
-
ندرتاً
لغتنامه دهخدا
ندرتاً. [ ن ُ رَ تَن ْ ] (ع ق ) ندرةً. به ندرت . گاه گداری . شذوذاً. گاهگاه . گاهی . تک تک . تک وتوکی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ندرت و ندرة شود.
-
میحاد
لغتنامه دهخدا
میحاد. (ع ص ) تک تک و ازهم جدا. ج ، مواحید. (ناظم الاطباء). یک یک و فردفرد. ج ، مواحید. (آنندراج ) (از منتهی الارب ، ماده ٔ وح د).
-
لنگه لنگه
لغتنامه دهخدا
لنگه لنگه . [ ل ِ گ َ / گ ِ ل ِ گ َ / گ ِ ] (ص مرکب ) تای تای . تک تک . دانه دانه . رجوع به لنگه شود.
-
انفراداً
لغتنامه دهخدا
انفراداً. [ اِ ف ِ دَن ْ ] (ع ق ) بتنهایی و در حالت تنهایی . (ناظم الاطباء). منفرداً. فرداً. بطور انفراد. فرادی . علیحده . واحداً واحداً. تک تک . جداجدا. سواسوا. علی الانفراد.
-
تیک تیک
لغتنامه دهخدا
تیک تیک .(اِ صوت مرکب ) آواز جنبش عقربک ساعت . حکایت صوت عقربه های ساعت . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). آواز حرکت یکنواخت رقاصک یا پاندول ساعت و جز آن . تک تک .
-
جسته گریخته
لغتنامه دهخدا
جسته گریخته . [ ج َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) ندرتاً. گاهگاه . اتفاقی . بندرت . کم . اندک . قلیل . تک تک . گاهگاهی . گاهی دون گاهی . گاهی گاهی . نادراً. جسته جسته .(از یادداشت مؤلف ): جسته گریخته شنیده میشد که ...
-
یک یک
لغتنامه دهخدا
یک یک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) فردفرد. یکی یکی . یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک : لاجرم گویی که یک یک ذره رادر درون پرده ای باری دگر. عطار.و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان م...
-
جسته جسته
لغتنامه دهخدا
جسته جسته . [ ج َ ت َ / ت ِ ج َ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) کم کم .سند آن در لفظ زبان شکسته بیاید. (آنندراج ). تک تک . گاه گاه . یک یک . (یادداشت مؤلف ). یواش یواش . تدریجاً. (فرهنگ نظام ): جسته جسته اخباری میرسد. جسته جسته اطلاعاتی به ما میرسد. جسته جسته...
-
بازچیدن
لغتنامه دهخدا
بازچیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) برداشتن . (آنندراج ). گسترده را پیچیدن . منبسطی را درنوردیدن . بساط را جمع کردن . مقابل گستردن . واچیدن : عنقا شکار کس نشود، دام بازچین کانجا همیشه باد بدست است دام را. حافظ. || گردآوردن . جمع کردن . فراهم کردن . دانه دانه...
-
کلنده
لغتنامه دهخدا
کلنده . [ ک َ ل َ دَ / دِ ] (اِ) لکلکه را گویند و آن چوبکی باشد که یک سر آن را به دول آسیا و سر دیگر آن را در سوراخ سنگ آسیا به عنوانی نصب کنند که از گردش سنگ آسیا آن چوبک حرکت کندو از دول کم کم دانه در آسیا ریزد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء...
-
مواتره
لغتنامه دهخدا
مواتره . [ م ُت َ رَ ] (ع مص ) درپی یکدیگر شدن گسسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پیاپی کردن . (المصادر زوزنی ). || نامه و خبر درپی یکدیگر فرستادن یکان یکان با مهلت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وتار. (منتهی الارب ). گویند مواتره بین...
-
طقطق
لغتنامه دهخدا
طقطق . [ طِ طِ / طَ طَ ] (اِ صوت ) آواز با هم زدن دو چیزسخت . (غیاث ). آوازی شبیه به صورت طقطق : بر سر تختی شنید آن نیک نام طقطقی و های و هوئی شب ز بام . مولوی .صدا و آواز هر چیز باشد عموماً و صدای دندان بر هم خوردن را گویند خصوصاً. (برهان ). به فتح ...
-
ادراک
لغتنامه دهخدا
ادراک . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَک ، بمعنی تک دوزخ و نهایت تک هر چیز.