کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکیه دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکیه دادن
لغتنامه دهخدا
تکیه دادن . [ ت َ ی َ / ی ِ دَ ] (مص مرکب ) پشت دادن و آسایش نمودن و راحت کردن . تکیه زدن . تکیه کردن . (ناظم الاطباء) : نمود می شفقی چهره ٔ فرنگ ترابه نازبالش گل تکیه داده رنگ ترا. علی سبزواری (از آنندراج ).میان گلخن و خاکسترم چه داند حال کسی که پهل...
-
واژههای مشابه
-
بالش تکیه
لغتنامه دهخدا
بالش تکیه . [ ل ِ ت َ ی َ / ی ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرکب است از بالش و تکیه به معنی متکائی که به دیوار تکیه دهند و بچسبانند.
-
تکیه ٔ کلام
لغتنامه دهخدا
تکیه ٔ کلام . [ ت َ ی ِ ی ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلمه ای که در تکلم داخل کنند بدون آنکه دارای معنی باشد. (ناظم الاطباء). حرف بارگیر. (مجموعه ٔ مترادفات ص 97). بعضی کسان بهنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چن...
-
تکیه آوردن
لغتنامه دهخدا
تکیه آوردن . [ ت َ ی َ / ی ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) پناه آوردن . (ناظم الاطباء) : تکیه چه آری به عصای کسان زنده نشد کس به بقای کسان .امیرخسرو.
-
تکیه جوستان
لغتنامه دهخدا
تکیه جوستان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا که در بخش طالقان شهرستان تهران واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
تکیه داشتن
لغتنامه دهخدا
تکیه داشتن . [ ت َ ی َ / ی ِ ت َ] (مص مرکب ) اتکاء داشتن . اعتماد کردن : طاعت دارید رسولانش راتکیه مدارید چنین بر قضاش . ناصرخسرو.که خلقی بر او تکیه دارند و پشت روا نیست خلقی به یکباره کشت .سعدی .
-
تکیه ساختن
لغتنامه دهخدا
تکیه ساختن . [ ت َ ی َ / ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) تکیه کردن . پناه بردن : طرح به غرقاب درانداختم تکیه به آمرزش حق ساختم .نظامی .
-
تکیه سپهسالار
لغتنامه دهخدا
تکیه سپهسالار. [ ت َ ی ِ س ِ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و در حدود 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
تکیه ناوه
لغتنامه دهخدا
تکیه ناوه . [ ت َ ی ِ وَ / وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین است که در بخش طالقان شهرستان تهران واقع است و در حدود 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
تکیه جای
لغتنامه دهخدا
تکیه جای . [ ت َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) محل آسایش و پناهگاه و ملجاء. (ناظم الاطباء). تکیه گاه . (آنندراج ) : برون از جهان تکیه جایی طلب کن ورای خرد پیشوایی طلب کن . خاقانی .چو آن یاوری نیست در دست و پای که در مهد مینو کنم تکیه جای . نظامی .خستگان را ...
-
تکیه دار
لغتنامه دهخدا
تکیه دار. [ ت َ ی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) گوشه نشین و زاهد و قلندر و درویش . (ناظم الاطباء). || نگهبان و محافظ تکیه .
-
تکیه گاه
لغتنامه دهخدا
تکیه گاه . [ ت َ ی ِ ] (اِ مرکب ) محل تکیه و محل آسایش و محل سکون و استراحت و متکا. (ناظم الاطباء). مسند. (آنندراج ). محل اتکا. تکیه جای . آنجا که بدان تکیه کنند : باغ از حریر حله بر گل زند مظله مانند سبزکله بر تکیه گاه دارا. کسائی مروزی .ای شاه تاجد...
-
تکیه نشین
لغتنامه دهخدا
تکیه نشین . [ ت َ ی ِ ن ِ ] (نف مرکب ) کسی که در خانقاه منزل گزیند. (ناظم الاطباء).