کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکویس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکویس
لغتنامه دهخدا
تکویس . [ ت َ ] (ع مص ) بر روی افکندن . (زوزنی ). برگردانیدن و نگونسارکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تکویث
لغتنامه دهخدا
تکویث . [ ت َ ] (ع مص ) با چهار پنج برگ شدن کشت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شبیه سر خرگوش برآوردن غائط، یقال : کوث فلان بغائط؛ اذا خرجه کرؤس الارانب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
روی
لغتنامه دهخدا
روی . (اِ) چهر. چهره . رخ . رخسار. وجه . صورت . محیا. مطلع. طلعت . معرف . منظر. دیدار. گونه . سیما. رو. (یادداشت مؤلف ). رو و رخسار است که به عربی وجه گویند. (از برهان ). نقبه . جبله . عارض . (منتهی الارب ). ترعه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ص...