کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکرار
لغتنامه دهخدا
تکرار. [ ت َ ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی و میل نمودن و مهربانی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): کر علیه کراً و کروراً و تکراراً؛ عطف و حمل ، یقال : انهزم عنه ثم کر علیه . (اقرب الموارد). || بازگردیدن از کسی و بازگردانیدن ، لازم و متعدی است . (منت...
-
تکرار
لغتنامه دهخدا
تکرار. [ ت ِ ] (اِمص ) تکرار بکسر تاء غلط نیست زیرا اسم مصدر تکرار بفتح تاء است ابوالبقاء گوید: التکرار هو مصدر ثلاثی یفید المبالغه کالترداد مصدر رد، عند سیبویه او مصدر مزید اصله التکریر قلب الیاء الفا عند الکوفیه و یجوز کسر التاء فانه اسم من التکرار...
-
واژههای مشابه
-
تکرار کردن
لغتنامه دهخدا
تکرار کردن . [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره و مکرر کردن و دوباره و مکرر گفتن و اعاده کردن . (ناظم الاطباء) : همه جهان پدرش را ستوده اند و پدرچو من ستایش او را همی کند تکرار. فرخی .اگر سالی بر سر جمعی سخن گفتی تکرار کلام نکردی . (گلستان ).هرگز...
-
جستوجو در متن
-
واگویه
لغتنامه دهخدا
واگویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِمص مرکب ) بازگفتن حرف شنیده را. (غیاث اللغات ). سخن شنیده را بازگفتن . (ناظم الاطباء). تکرار قولی . بازگو. تکرار سخنی .
-
واگفته
لغتنامه دهخدا
واگفته . [ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مکرر. تکرار شده . بازگفته .
-
واگویه کردن
لغتنامه دهخدا
واگویه کردن . [ ی َ/ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکرار کردن سخن کسی را. بازگفتن حرف شنیده را. تکرار کردن سخنی و بیشتر سخنی که گفتن آن مطبوع نیست . دوباره گفتن . (غیاث اللغات ).
-
شراپ
لغتنامه دهخدا
شراپ . [ش َ پ پ ] (اِ صوت ) آواز زدن . (فرهنگ نظام ). آواز که از برخوردن کف دست با صورت یا اندام برآید. شرپ . شراپ شراپ . شرپ شرپ . تکرار آواز بر اثر تکرار ضربت است .
-
خرفهم شدن
لغتنامه دهخدا
خرفهم شدن . [ خ َ ف َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب . خوب درک کردن . مطلبی را کاملاً بر اثر تکرار یاد گرفتن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واخ واخ
لغتنامه دهخدا
واخ واخ . (صوت مرکب ) تکرار کلمه ٔ واخ در تکلم خوش آیندی از چیزی خوش . رجوع به واخ شود.
-
واگفتنی
لغتنامه دهخدا
واگفتنی . [ گ ُ ت َ ] (ص لیاقت ) که قابل بازگو کردن است . به زبان آوردنی . اظهار کردنی . قابل بازگفتن . که بایدش تکرار کرد.
-
واگو کردن
لغتنامه دهخدا
واگو کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن شنیده را بازگفتن . (ناظم الاطباء). تکرار کردن گفته .
-
همه روزه
لغتنامه دهخدا
همه روزه . [ هََ م َ / م ِ زَ / زِ ] (ص نسبی )آنچه در همه ٔ روزها باشد یا انجام پذیرد و مکرر باشد. || (ق مرکب ) به تکرار. پیوسته . همیشه .
-
نزله بستن
لغتنامه دهخدا
نزله بستن . [ ن َ ل َ/ ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) با دعا و بعض اعمال و اورادنزله را شفا بخشیدن یا از تکرار آن پیش گیری کردن .