کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکدیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکدیة
لغتنامه دهخدا
تکدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) طلب و استدعا کردن . کدی الرجل تکدیة ساءَل فهو مُکَدّ. (از اقرب الموارد). رجوع به تکدی شود.
-
واژههای مشابه
-
تکدیه
لغتنامه دهخدا
تکدیه . [ ت َ ] (ع مص ) شکستن . || جدا کردن موی سر به شانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تکدیه بمعنی کَده است . (از اقرب الموارد). رجوع به کده شود.
-
جستوجو در متن
-
تکدی
لغتنامه دهخدا
تکدی . [ ت َ ک َدْ دی ] (ع مص ) تکلف در سؤال . (از اقرب الموارد). حاجت خواهی از این و آن در کوی و برزن . گدائی . و رجوع به تکدیة شود.
-
شکستن
لغتنامه دهخدا
شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکستن . تفتیت . وطس . هدّ. فض ّ. وقم . اسم مصدر از آن شکنش است که مرخم آن شکن مستعمل است . (ی...