کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکثیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکثیر
لغتنامه دهخدا
تکثیر. [ ت َ ] (ع مص ) بسیار کردن . (زوزنی ) (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بسیار گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). افزودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) افزونی و ازدیاد و افزایش و افراط. (ناظم الاطباء) ...
-
واژههای همآوا
-
تکسیر
لغتنامه دهخدا
تکسیر. [ ت َ ] (ع مص ) نیک شکستن . (زوزنی ). بسیار شکستن . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : گر من به شکستن خم آیم فریاد مکن بگاه تکسیر. سوزنی .|| خشمناک شدن : فلان یکسر علیک الفوق او الارعاظ؛ او خشمناک اس...
-
جستوجو در متن
-
کفال
لغتنامه دهخدا
کفال . [ ک ِ ] (اِ) یکی از انواع ماهیها که در سالهای اخیر در بحرخزر به تکثیر آن پرداخته اند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
مکثر
لغتنامه دهخدا
مکثر. [ م ُ ک َث ْ ث َ ] (ع ص ) هر چیز افزوده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تکثیر شود.
-
صدرنگ
لغتنامه دهخدا
صدرنگ . [ ص َ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . ملون . و صد در بیت زیر افادت تکثیر کند : جامه ٔ صدرنگ از آن خم ّ صفاساده و یکرنگ گشتی چون ضیا.مولوی .
-
کیلو
لغتنامه دهخدا
کیلو. [ ل ُ ] (فرانسوی ، پیشوند) پیشوندی است در زبانهای اروپایی که تعیین می کند که واحدی هزار بار تکثیر شده : کیلوگرم . کیلووات . || (اِ) کیلوگرم (در فرانسوی هم به همین معنی به کار رود). (فرهنگ فارسی معین ).
-
صده در صده
لغتنامه دهخدا
صده در صده . [ ص َ دَ / دِ دَص َ دَ / دِ ] (ق مرکب ) صدتاصدتا. صدصد : همه فیلسوفان صده در صده بپائینگه (؟) تخت او صف زده . نظامی .و این لغت در این بیت افادت تکثیر کند.
-
ربت
لغتنامه دهخدا
ربت . [ رُب ْ ب َ ] (ع حرف ) رُب َّ. رُبَّما. لغتی است در رُب َّ. (منتهی الارب ). مانند رُب َّ حرف جارّ یا کلمه ٔ تقلیل و یا تکثیر. (از ناظم الاطباء). رجوع به رُب َّ و ربما شود.
-
مونوتایپ
لغتنامه دهخدا
مونوتایپ . [ م ُ ن ُ ] (انگلیسی ، اِ) ماشین حروف چینی . ماشینی که خبرهای مطبعه را حرف به حرف می چیند. || نوعی چاپ روغنی که ابتدا روی قطعه ٔ چرمی یا شیشه ای ثابت میشود، سپس روی ورقه های کاغذ آن را تکثیر میکنند. (از دائرةالمعارف کیه ).
-
قارچ
لغتنامه دهخدا
قارچ . (اِ) رستنی است که مانند چتر مدور باشد. در جاهای نمناک بلا تخم میروید و به هندی آن را لگرمتا خوانند. (آنندراج ). قارچها رستنی هائی هستند بیگانه خوار که کلرفیل ندارند و به حالت ساپروفیت بر روی مواد آلی در حال تجزیه میرویند و ممکن است همزیست رستن...
-
مزوکارپوس
لغتنامه دهخدا
مزوکارپوس . [ م ِ زُ ] (فرانسوی ، اِ) جلبکی از تیره ٔ کنژوگه ها جزء گروه جلبکهای سبز یا کلروفیسه ها که ریسه های آن دارای دانه های کلروفیل است . تکثیر این جلبک بوسیله ٔ تخم صورت میگیرد و برای تشکیل تخم دو رشته از ریسه ها مجاور هم موازی یکدیگر قرار میگ...
-
بیدار
لغتنامه دهخدا
بیدار. (اِ) درختچه ای است کم برگ یا بی برگ که آنرادیدار نیز نامند و کائوچوک دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از فرفیون دارای شیرابه ٔ کااوچوکی در چاه بهار و گه (نیک شهر) و برای پرچین کاشته میشود و بسرعت تکثیر می ...
-
صدصد
لغتنامه دهخدا
صدصد. [ ص َ ص َ ] (ق مرکب ) صدتا صدتا.و مقصود تکثیر است یعنی فراوان : بعیب خویش یک دیده نمائی بعیب دیگران صدصد گشائی . نظامی .جنیبت کش وشاقان سرائی روانه صدصد از هر سو جدائی . نظامی .ز هر پیشه کآید جهان را بکارگزین کرد صدصد همه پیشه کار.نظامی .