کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکبر
لغتنامه دهخدا
تکبر. [ ت َ ک َب ْ ب ُ ] (ع مص ) بزرگوار شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بزرگ منشی . (مجمل اللغة). بزرگ منشی نمودن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بزرگ منشی و عظمت و بزرگواری و بر تنی و بوج و پغار. (ناظم الاطباء)....
-
واژههای مشابه
-
تکبر کردن
لغتنامه دهخدا
تکبر کردن . [ ت َ ک َ ب ب ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) غرور و خودبینی کردن . گردنکشی و گستاخی کردن . خود را بر دیگران برتر نشان دادن . مردم رادر مقابل خود ناچیز و بیمقدار پنداشتن : کسی کو تکبر کند باکسان به خواری شود کمتر از ناکسان . (بوستان ).تو نیز ار تکبر...
-
جستوجو در متن
-
تکابر
لغتنامه دهخدا
تکابر. [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) تکبر و بزرگ منشی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکبر. (اقرب الموارد). رجوع به تکبر و استکبار شود.
-
طمخ
لغتنامه دهخدا
طمخ . [ طَ ] (ع مص ) تکبر و بزرگ منشی کردن ، گویند: طَمَخ َ بأنفه ؛ ای تکبر. (منتهی الارب ).
-
جیض
لغتنامه دهخدا
جیض . [ جی ی َ ] (ع اِ) نوعی از رفتار تکبر. (منتهی الارب ). رفتاری که در آن تکبر بود. (از اقرب الموارد).
-
جیضی
لغتنامه دهخدا
جیضی . [ ی َض ْ ضا ] (ع اِ)نوعی از رفتار تکبر. (منتهی الارب ). رفتاری که در آن تکبر بود. (از اقرب الموارد). رجوع به جیَض ّ شود.
-
شبر
لغتنامه دهخدا
شبر. [ ش َ ب َ ] (ع مص ) تکبر کردن . (از اقرب الموارد). شبر شبراً؛ فیرید و تکبر کرد. (منتهی الارب ).
-
مصبع
لغتنامه دهخدا
مصبع. [ م َ ب َ ] (ع اِمص ) تکبر. (منتهی الارب ). مصبعة. تکبر و خودبینی . (ناظم الاطباء). صبع. (منتهی الارب ).
-
مصبعة
لغتنامه دهخدا
مصبعة. [ م َ ب َ ع َ ] (ع اِمص ) مصبع. تکبر و خودبینی . (ناظم الاطباء). رجوع به مصبع و تکبر شود.
-
استهکام
لغتنامه دهخدا
استهکام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ). تکبر. بزرگ منشی کردن .
-
بزمخة
لغتنامه دهخدا
بزمخة. [ ب َ م َ خ َ ] (ع مص ) تکبر کردن . (از ناظم الاطباء). بزرگی کردن . تکبر. (یادداشت بخط دهخدا).
-
تزبتر
لغتنامه دهخدا
تزبتر. [ ت َ زَ ت ُ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تزبتر علیهم تکبر. (متن اللغه ).
-
تخنب
لغتنامه دهخدا
تخنب . [ ت َ خ َن ْ ن ُ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکبر. (اقرب الموارد) (المنجد): تخنب فلان ؛ تکبر و اصله ُ رفع خنابةالانف . (اقرب الموارد).