کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکالیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکالیف
لغتنامه دهخدا
تکالیف . [ ت َ ](ع اِ) ج ِ تکلیف . تکلیف ها و دشواریها و سختی ها و ناهمواریها و آزمایشها. || رسوم . || باج و خراج . (ناظم الاطباء). رجوع به تکلیف شود.
-
جستوجو در متن
-
وظیفه شناس
لغتنامه دهخدا
وظیفه شناس . [ وَ ف َ / ف ِ ش ِ ] (نف مرکب ) کسی که کار و شغل خود را میداند و به انجام دادن وظیفه ٔ خود اهتمام میورزد. آشنا به تکالیف .
-
وظیفه شناسی
لغتنامه دهخدا
وظیفه شناسی . [ وَ ف َ / ف ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) کار و عمل وظیفه شناس . آشنائی کامل به تکالیف .
-
لایطاق
لغتنامه دهخدا
لایطاق . [ ی ُ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یطاق ) که تاب نتوان آوردن .- تکلیف مالایطاق ؛ تکالیف تحمل ناکردنی .
-
بالادستی
لغتنامه دهخدا
بالادستی . [ دَ ] (اِ مرکب ) تکالیف نهفته و پنهان . (ناظم الاطباء). ظاهراً تداول عامه است ، چه جای دیگر دیده نشد.
-
نمره دادن
لغتنامه دهخدا
نمره دادن . [ ن ُ رِ دَ ] (مص مرکب ) در مدارس ، پس از رسیدگی به تکالیف یا تصحیح اوراق امتحانی شاگرد با گذاشتن نمره ای درجه ٔ معلومات و کار او را مشخص کردن .
-
عنفی
لغتنامه دهخدا
عنفی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب به عنف . سخت و درشت و ستمی و ظلمی و اجباری . و بصورت مؤنث (عنفیة) نیز آید.- تکالیف عنفی (عنفیه ) ؛ امور اجباری و دشوار که به ظلم و ستم و جبر بر کسی وارد گردد. (از ناظم الاطباء).
-
تکلفة
لغتنامه دهخدا
تکلفة. [ ت َ ل ِ ف َ ] (ع اِ) مشقت و دشواری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشقت . ج ، تکالیف . (اقرب الموارد): حملت الشی ٔ تکلفة؛ یعنی بمشقت و دشواری داشتم آنرا. (منتهی الارب ).
-
تکلیفات
لغتنامه دهخدا
تکلیفات . [ ت َ ] (ع اِ) در تداول ، تکالیف و کارهای پرمشقت و سختیها و دشواریها ورنجها و اذیتها و ستمها و عذابها. (ناظم الاطباء).- تکلیفات شرعیه ؛ واجبات و کارهایی که اجرای آنها واجب باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تکلیف و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
ترخانی
لغتنامه دهخدا
ترخانی . [ ت َ ] (حامص ) منصبی در دربار پادشاهان که صاحبش از همه ٔ تکالیف و ادای باج و خراج معاف باشد. (ناظم الاطباء). منصبی بود در عهد سلاطین ترک که صاحب آن منصب را تقصیرات معاف بود مگر معدود یا مخصوص . (آنندراج ). منصب مقرری پیش سلاطین ترکستان که ص...
-
تعنیت
لغتنامه دهخدا
تعنیت . [ ت َ ] (ع مص ) گران نمودن و در گردن کسی انداختن کاری دشوار که ادایش نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فقه ) تعنیت شهود؛ مشقات و تکالیف سنگین بر شهود تحمیل کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || برخو...
-
ملیت
لغتنامه دهخدا
ملیت . [ م ِل ْ لی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) قومیت . مجموعه ٔ خصایص و صفات ملتی : نه شیوه ٔ ملیت و نه رسم تمدن نه رابطه ٔ طایفه نه قاعده ٔ حی . ملک الشعرای بهار (دیوان ج 2 ص 316).|| به معنی تابعیت به کار رود و آن رابطه ای است سیاسی که فردی را به...
-
کفات
لغتنامه دهخدا
کفات . [ ک ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافی . مردان کافی و با کفایت و درست و کامل و فاضل و کارکن و مردان قابلی که از عهده ٔ تکالیف امور محوله ٔ بخود بخوبی برمی آیند. (از ناظم الاطباء). مردان با کفایت . رجال کاردان . کارگزاران . (فرهنگ فارسی معین ). دانایان کا...
-
علی اکبر همدانی
لغتنامه دهخدا
علی اکبر همدانی . [ ع َ اَ ب َ رِ هََ م َ ] (اِخ ) ابن شیران (یا شیر محمد)، ملقّب به صدرالاسلام . عالم و ادیب . وی کاتب زین العابدین شورینی حاکم همدان بود و سپس به نجف رفت و نزد محمدحسن شیرازی تحصیل علم کرد و به همدان بازگشت . و در حدود سال 1334 هَ ....