کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپۀ آبسنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تپه
لغتنامه دهخدا
تپه . [ ت َ پ َ ] (اِخ ) قریه ای است تابع سنجاغ ازمیر از ولایت آیدین که در قضای اوده مش قرار دارد. در اطراف این قریه یک رشته خرابه ها و آثار عتیقه وجود دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
تپه
لغتنامه دهخدا
تپه .[ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) کوه پست و پشته ٔ بلند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن را به فارسی دری تبره ، تبرک و گر بکاف فارسی نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). هر جای از زمین که برآمده و گردباشد. (ناظم الاطباء). در ترکی تپه (ب...
-
گل تپه
لغتنامه دهخدا
گل تپه . [ گ ُ ت َ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) سابقاً شهری بوده است از دهات استرآبادرستاق . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 170 شود.
-
گمش تپه
لغتنامه دهخدا
گمش تپه . [ گ ُ م ُ ت َپ ْ پ َ / ت پ ْ پ ِ ] (اِخ ) محلی در ده میلی انچلی و در کنار شعبه ٔ قدیمی گرگان رود، کنار صحرای اصلی گرگان رود که با مصب رود یک میل و نیم فاصله دارد. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 129 چاپ جدید).
-
گندل تپه
لغتنامه دهخدا
گندل تپه . [ گ ُ دُ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) نام تپه ای میان راه استرآباد به رادکان . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 138 و متن انگلیسی همان کتاب ص 101).
-
کشمش تپه
لغتنامه دهخدا
کشمش تپه . [ ک ِ م ِ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) مرکز بلوکی است در ماکو. (یادداشت مؤلف ).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک َ ت َ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خان اندبیل است که در بخش مرکزی شهرستان هروآباد واقع است و 157 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک َ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهار اویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک ُ ت َ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 335 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک ُ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوباتوست که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک ُ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قراتوره است که دربخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کل تپه
لغتنامه دهخدا
کل تپه . [ ک ُ ت َپ ْ پ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کل تپه فیض اﷲ بیگی است که در بخش مرکزی شهرستان سقز واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گوی تپه
لغتنامه دهخدا
گوی تپه . [ گ ُ ت َ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) به نام فعلی آن قاسم آباد رجوع شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کوچ تپه
لغتنامه دهخدا
کوچ تپه . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 517 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
گرگ تپه
لغتنامه دهخدا
گرگ تپه . [ گ ُ ت َ پ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 8 هزارگزی شمال باختر ورامین سر راه آهن و یکهزارگزی راه شوسه ٔ ورامین به تهران . هوای آن معتدل دارای 483 تن سکنه است . شغل اهالی زراعت و راه آن ماشین رو...