کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپاننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تپاننده
لغتنامه دهخدا
تپاننده . [ ت َ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) فروبرنده . بزور داخل کننده .
-
جستوجو در متن
-
تپان
لغتنامه دهخدا
تپان . [ ت َ ] (نف ) لرزان . مضطرب . بی آرام : ز نعره تپان گشت بر چرخ هوربدیگر جهان جنبش افتاد و شور. اسدی (گرشاسبنامه ٔ).|| تپاننده . || (اِ) چکشی که بدان کلوخ را خرد میکنند. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج ا ورق 286 ب ) شود.