کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تِسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ] (اِخ ) دهی در ناحیه ٔچرام کوه گیلویه است که در هفت فرسخ و نیم مشرق تل گرد واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری بخش دوم ص 272).
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ت َ ] (اِ)تشی و خارپشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشی شود.
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ت ِ ](اِ) حقی که قماربازان صاحب خانه را دهند از برده های خویش . و این کلمه با تسو و تسگ از یک اصل است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تسگ و تسو شود.
-
تسی رانانا
لغتنامه دهخدا
تسی رانانا. [ ] (اِخ ) فیلی برت از اعضای دولت ماداگاسکار بود در سال 1912 م . متولد شد و به ریاست جمهوری ماداگاسکار انتخاب گردید.
-
واژههای همآوا
-
طسی
لغتنامه دهخدا
طسی ٔ. [ طَ ] (ع ص ) مرد دل گرفته . مرد تخمه زده از روغن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
تثی
لغتنامه دهخدا
تثی . [ ت َ ] (ع اِ) پست مقل . (ازقطر المحیط) (ناظم الاطباء). || پوست بر خرما. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
طثی
لغتنامه دهخدا
طثی . [ طَثا ] (ع اِ) چوبهای خُرد. (منتهی الارب ). ج ، طثیة.
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ] (اِخ ) دهی در ناحیه ٔچرام کوه گیلویه است که در هفت فرسخ و نیم مشرق تل گرد واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری بخش دوم ص 272).
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ت َ ] (اِ)تشی و خارپشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشی شود.
-
تسی
لغتنامه دهخدا
تسی . [ ت ِ ](اِ) حقی که قماربازان صاحب خانه را دهند از برده های خویش . و این کلمه با تسو و تسگ از یک اصل است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تسگ و تسو شود.
-
جستوجو در متن
-
شان تونگ
لغتنامه دهخدا
شان تونگ . (اِخ ) نام ناحیتی است از چین در ساحل بحر اصفر و جمعیت آن 38/900/000 تن است و مرکز آن تسی نن باشد.
-
هلس
لغتنامه دهخدا
هلس . [ هَِ ل ُ ] (اِخ ) از بلاد قدیم لاکونیا بود که مردم آن دو بار بر ضد اسپارتا برخاستند و در قرن نهم ق . م . مغلوب شدند. نام کنونی این شهر تسی لی است . (از تعلیقات نصراﷲ فلسفی بر ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دُ کولانژ).
-
تس
لغتنامه دهخدا
تس . [ ت ُ ] (اِ) پس باشد همانا بود. (کذا).. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 200) (فرهنگ اسدی نخجوانی ). بادی را گویند. که از طرف اسفل بی صدا رها شود. (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ).بادی که از مقعد بیصدا برآید. (فرهنگ رشیدی ) گوز بیصدا مقابل ضراطه . (آنندراج ...