کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُدْهِنُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تدهن
لغتنامه دهخدا
تدهن . [ ت َ دَهَْ هَُ ] (ع مص ) خویش چرب کردن بروغن . (تاج المصادر بیهقی ). بروغن خویشتن چرب کردن . (زوزنی ). چرب شدن و طلا کردن روغن بر خود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). روغن بر خود مالیدن . (اقرب الموارد) (المنجد).
-
واژههای همآوا
-
تدهن
لغتنامه دهخدا
تدهن . [ ت َ دَهَْ هَُ ] (ع مص ) خویش چرب کردن بروغن . (تاج المصادر بیهقی ). بروغن خویشتن چرب کردن . (زوزنی ). چرب شدن و طلا کردن روغن بر خود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). روغن بر خود مالیدن . (اقرب الموارد) (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
متدهن
لغتنامه دهخدا
متدهن . [ م ُ ت َ دَهَْ هَِ ] (ع ص ) آن که طلا کند به روغن بر خود. (آنندراج ). کسی که طلا کند خود را به روغن . (ناظم الاطباء). || چرب و چربی دار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تدهن شود.
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس . ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی . (منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار. (منتهی الارب ). درختی اس...