کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَش قِیلون کِردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تش
لغتنامه دهخدا
تش . [ ت َ ] (اِ) آتش را گویند که عربان نار خوانند. (برهان ). آتش . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : از آن پس نبد زندگانیش خوش ز تیمار زد بر دل خویش تش . فردوسی .ز رستم دل نامور گشت خوش نزد نیز بر دل ز تیمار تش . فردوسی .موسی ان...
-
تش
لغتنامه دهخدا
تش . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان رشت که در 11 هزارگزی شمال رشت و 4 هزارگزی شمال خاور پیر بازار واقع است و 534 تن سکنه دارد آب آن از تش رود سفید رود و محصول آنجا ابریشم و برنج است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تش
لغتنامه دهخدا
تش . [ ت ِ ] (اِ) عطش و تشنگی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). تشنگی . (جهانگیری ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: بمعنی تشنه . اوستا، ترشنه ، تشنگی . پهلوی ، تیشن . هندی باستان ، ترشنا . ارمنی ، ترشامیم ، پژمرده شد...
-
تش
لغتنامه دهخدا
تش . [ ت ِ ] (اِخ ) رودی است که از پیرنه سرچشمه میگیرد. و سه ره را مشروب میسازد و وارد دریای مدیترانه میشود و 82 هزار گز درازا دارد.
-
تش
لغتنامه دهخدا
تش . [ ت ُ ] (اِ) حرارت و اضطرابی باشد که بسبب غم و اندوه عظیم در دل کسی پدید آید. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (از ناظم الاطباء). قلق و اضطرابی که از غم در دل پدید آید. (انجمن آرا) (آنندراج ) : || بمعنی تو او را، مخفف تواش ، مرکب از...