کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَرَکُوکَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اشرد
لغتنامه دهخدا
اشرد. [ اَ رَ ] (ع ن تف ) رمنده تر. شاردتر : و هم ترکوک اسلح من حباری رأت صقراً و اشرد من نعام .(حیاةالحیوان ج 1 ص 205 س 3).
-
اسلح
لغتنامه دهخدا
اسلح . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سلح . سرگین اندازنده تر.- امثال : اسلح من حباری .اسلح من دجاجة ؛ الحباری تسلح ساعةالخوف و الدجاجة ساعةالامن . (مجمعالامثال میدانی ): و هم ترکوک اسلح من حباری رأت صقراً و اشرد من نعام . (حیاةالحیوان ج 1 ص 2...