کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تویدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تویدن
لغتنامه دهخدا
تویدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بریان و برشته شدن . تافتن . تابیدن . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا) : منکر شو ار توانی نار سعیراتا اندرو به حشر بسوزی و برتوی . سوزنی (یادداشت ایضاً).رجوع به تاب و تابیدن و تافتن و تو و ترکیبهای این سه و برتویدن شود.
-
جستوجو در متن
-
برتویدن
لغتنامه دهخدا
برتویدن . [ ب َ ت َ دَ ] (مص مرکب ) برتاویدن . برتافتن . تافته شدن . بریان و برشته شدن : منکر شو ار توانی نار سعیر راتا اندر او بحشر بسوزی و برتوی . سوزنی .رجوع به تویدن شود.